کد خبر: ۸۳۱۷۷۳
تاریخ انتشار: ۲۷ اسفند ۱۳۹۸ - ۰۱:۰۳ 17 March 2020

«در عاشقی گزیر نباشد ز ساز و سوز
استاده‌ام چو شمع مترسان ز آتشم...»
مراقبت از بیماران همیشه سرشار از دلهره، بیم، امید، افسوس، گاهی حس پیروزی، گاهی شکست و حتی زمانی همراه با حس تلخ عذاب وجدان بوده است

ما در تمام این سالها شب و روز بر سرِ سفره غم و اضطرابِ مردم نشسته‌ایم و با کوله‌باری سنگین به منزل بازگشته‌ایم ولی در منزل، با دیدن صورتِ مادر، لبخندِ پدر ، آغوش فرزند و نگاهِ همسر از سنگینیِ این کوله‌بار کاسته می‌شد و باز هم با قدرت بر بالین بیمار می‌رفتیم

اما در این روزهای تلخ، تیمِ درمان با کوله‌بار سنگینی از اضطراب، غم، بی‌خوابی و خستگی مفرط به خانه می‌روند و جرات ندارند به عزیزانشان نزدیک شوند و با کوله‌باری سنگین‌تر از اضطرابِ درگیریِ خانواده خود به بیمارستان بازمی‌گردند و این چرخه معیوب ادامه می‌یابد. به تدریج و با طولانی‌تر شدنِ زمان، این کوله‌بار بر دوشِ تیم درمان سنگین‌تر می‌شود و قامتِ رعنای این گروه، خمیده‌تر

هرچند ما طبق قسمی که خورده‌ایم، تا پای جان بر سرِ سلامت مردمِ کشورمان خواهیم ایستاد که "محبت کار فرهاد است و کوه بیستون سفتن" ‌ولی بیاییم و با مسئولیت‌پذیری اجتماعی، رحم کنیم به طاقتِ پزشکانمان و به نجابتِ پرستارانمان و به مظلومیتِ تیم پشتیبانی بیمارستان‌ها.
«آتش بگیر تا که بفهمی چه می‌کشم
احساس سوختن به تماشا نمی‌شود...»

انتهای پیام/*

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار