9 شهریور 94
ساعت 10:30 صبح
داشتم مواضع وزیر کشور را در این مدت مرور میکردم. کلی کیف کردم. خیلی خوب هم از عهده خبرنگاران برآمده، هم مقابل گروههای فشار عقبنشینی نکرده. دلگرم شدم. به او زنگ زدم و گفتم: «آقای رحمانی فضلی ماجرا چیه؟ جدیدا مواضع شاخ اتخاذ میکنید؟ دیگه تکذیب نمیکنید... مرحبا! راضیام ازت!» گفت: «دکتر از قدیم گفتن هر کی خربزه میخوره پای لرزش هم میشینه.» از حرفش خیلی ناراحت شدم. گفتم: «یعنی ناراحتی وزیر شدی؟» گفت: «نه نه! اشتباه بیان کردم! منظورم اینه که هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشد.»
گفتم: «آهااا! منظورت اینه که وزیر شدن، دغدغه ها و مشکلات خودش رو هم داره؟» گفت: «اوووم... خب این حرف درستیه ولی منظورم اصلا این نبود. فکر کنم بهتره اینطوری بگم که به هر حال باید پا رو به اندازه گلیم دراز کرد.» باز با تعجب پرسیدم: «خب الان منظورت چیه؟ میخوای بگی نباید از این حرفها بزنیم؟ پس چرا خودت گفتی؟» گفت: «ای بابا... نه منظورم اینم نیست. یه لحظه صبر کنید الان میگم... اوممم... آها آها! آب که سر بالا میره قورباغه ابوعطا میخونه!!» مو به تنم سیخ شد! گفتم: «ببین میخوای ضرب المثل نگی؟! قضیه کم کم داره امنیتی میشه ها!» گفت: «ای بابا... آقای روحانی من از بچگی دو تا مشکل اساسی داشتم. یکی اینکه هنوزم نفهمیدم اونی که انگشتش رو میکرد توی سوراخ سد پتروس بود یا دهقان فداکار؛ یکی دیگه هم اینکه ضرب المثلها رو نمیتونستم سر جاش استفاده کنم.
ولی فکر کنم دیگه این یکی درست باشه... حرمت امامزاده به متولیشه؟ درست گفتم؟» کمی فکر کردم و گفت: «ضرب المثلت درسته، ولی فکر نکنم ربطی به سوال من داشته باشه. من پرسیدم جدیدا چطوری شده که مواضع خفن اتخاذ میکنی؟» گفت: «ها! چرا دیگه! دلیلش اینه که شما شروع کردید به اتخاذ مواضع خفن. تا الان هم مواضعتون خفن بود، ولی ربطی به وزارت کشور نداشت همش سیاست خارجی بود. الان اومدین دارین توی حوزه من صحبت میکنید.»
ساعت 15:10 بعدازظهر
با این پسرک خاطره نویس بحث میکردیم که راجع به چه مسئله ای صحبت کنیم. گفتم راجع به ... میشه نوشت؟ مواضع مهمی راجع بهش اتخاذ شده اخیرا. گفت: «دکتر! نیویورک تایمز که کار نمیکنیم! روزنامه قانونه! خط قرمزای شما کجا سیر میکنه؟» گفتم: «خب راجع به صحبتهای آقای پورمحمدی. اون که حقوقی صحبت کرد...» گفت: «نهههه! حقوقیها برای شماها حقوقیه برای ما چیز دیگه میشه!»
گفتم: «خب چی کار کنیم؟ آخه در این وضعیت حساس کشور که این همه اتفاق و مواضع صریح و مهم داره گرفته میشه راجع به انتخابات و مسائل مهم داخلی دیگه، برای منِ رئیس جمهور کسر شأنه که بخوام راجع به مسائل فرعی خاطره بنویسم.» گفت: «میدونم، ولی چاره چیه؟ خطوط قرمز که دست ما نیست. اصلا میخواید چند خط سفید بذارم برای امروز؟» گفتم: «اوووم... آره! فکر خوبیه!» سپس پسرک نوشت:
«........................»
گفتم: «به به! آفرین! از اینهایی شد که باید آبلیمو بریزیم بخونیمش. فقط حیف جنس کاغذ روزنامه ها خوب نیست سریع خمیر میشه.»
وقایعنگار 9 شهریور 94:
1- موتور وزارت کشور برای برگزاری انتخاباتی ماندگار روشن شده است.
2- این روزها اظهارات و موضعگیریهای حیاتی و مهمی از سوی مقامات اتخاذ میشود که برای ما قابل انتشار نیست.
منبع: روزنامه قانون