نکته مهمی که از مطلب بالا استنتاج میشود این است که هیچیک از محصولات کشاورزی که نقش قوت غالب انسان را دارند گونه تراریخته تجاری شده ندارند. یعنی در بازار مصرف مردم دنیا نه گندم تراریخته، نه برنج تراریخته، نه سیبزمینی تراریخته و نه ذرت تراریخته، هیچکدام وجود ندارند. در چنین شرایطی، اصرار بر تولید و کشت برنج تراریخته در ایران به چه معنی است؟ اگر هدف تامین مصرف مردم ایران است که برنج قوت غالب آنهاست، به این معنی است که میخواهیم ایران را به اولین و بزرگترین آزمایشگاه انسانی محصولات تراریخته در دنیا تبدیل کنیم.
اگر هدف صادرات است، که قطعاً یک خطای فاحش است. وقتی در بازار جهانی
هیچ برنج تراریختهای به صورت رسمی و قانونی وجود ندارد، چرا مصرفکننده
غیرایرانی باید به برنج تراریخته ایرانی روی آورد؟ وقتی قوت غالب مردم
جهان، اعم از گندم و برنج و ذرت و سیبزمینی، هیچکدام رسماً و قانوناً به
عنوان تراریخته در دنیا مبادله نمیشوند، چه امیدی وجود دارد به صادرت برنج
تراریخته ایرانی؟ تراریخته نبودن این محصولات در بازارهای جهانی حکایت از
نگرانی مصرفکنندگان دارد، که فارغ از موجه یا غیرموجه بودن این نگرانی،
امکان موفقیت هرگونه محصول تراریخته به عنوان قوت غالب انسانی را به صفر
میرساند. همین است که حتی کشاورزان آمریکایی، به رغم وجود گونه مهندسی شده
و جواز تجاریسازی آن، تا به حال گندم، سیبزمینی و برنج تراریخته را در
ابعاد وسیع تجاری کشت نکردهاند.
پانوشت: تنها محصولات تراریختهای که برای مردم دنیا مصرف غذایی دارند روغن سویا و برخی روغنهای دیگر بسیار کممصرف هستند. روغن سویا که احتمالاً بخش عمده آن تراریخته است 26 درصد مصرف جهانی روغن نباتی و 19 درصد مصرف جهانی روغن و چربیها را شکل میدهد. نکته مهم اما اینجاست که سهم این روغنها از غذای انسانها در مقایسه با مواردی چون گندم و برنج و ذرت و سیبزمینی بسیار کمتر است./ کانال تلگرامی مجید مکی