به گزارش تابناک رضوی، گلوریا همسر بازیگر مشهدی است که در سریال کیمیا خوش درخشید و اولین سال ازدواجش را در ایام عید به مشهد آمد تا از شرایط معنوی این شهر بهره ببرد.
گفتگوی جالب و خواندنی تابناک رضوی را با این هنرمند بازیگر می خوانید.
-اطلاعات کمی در مورد شما وجود دارد و مخاطبان میلیونی سریال دوست دارند بدانند بازیگر نقش «رها» یا «آزاده» متولد کجاست و چه علاقهمندیهایی دارد؟
من در فرانسه به دنیا آمدم و آنجا بزرگ شدم. بعد به ایران آمدم و با آقای سهیلی ازدواج کردم. من خودم بیشتر به موسیقی علاقهمندم و گیتار میزنم و با کامپیوتر هم موسیقی تنظیم میکنم.
-چطور با ساعد سهیلی آشنا شدید؟ ساعد برای یک جشنواره به فرانسه آمده بود که در پاریس باهم آشنا شدیم و بعد هم با هم ازدواج کردیم.
-چی شد که به سریال کیمیا اضافه شدید و بازیگری را تجربه کردید؟ من در تهران کلاس خانم «آزیتا حاجیان» میرفتم که بازیگری را یاد بگیرم. چون خودشان در این فیلم بازی میکردند متوجه شده بودند دنبال یک بازیگر خارجی خانم هستند که فارسی هم بلد باشد. بعد از این ماجرا من تست دادم و قبول شدم و این شد که من برای نقش «رها» یا «آزاده» انتخاب شدم.
-چقدر از نتیجه کار رضایت دارید؟ به خاطر این که اولین کار جدی بود که من بازی میکردم، خیلی چیزها را من در صحنه یاد میگرفتم. هم از نظر زبانی خیلی کلمات جدید را یاد گرفتم، هم این که همزمان چه طوری روبهروی دوربین راحت باشم و چه جوری با بازیگر مقابل بازی کنم. این چیزها را از قبل کمی میدانستم ولی در سریال امتحان خیلی بزرگی و خیلی تجربه عالیای بود.
-از ساعد هم کمک میگرفتید؟ بله. خیلی از او کمک میگرفتم.
-سر صحنه هم حاضر میشد؟ نه ساعد نمیآمد، البته ساعد همزمان سر فيلمبرداري آقاي «ماني حقيقي» بود و زمان زيادي نداشت ولي اگر سوالي داشتم با او تماس ميگرفتم و راهنماييام ميكرد که من چطور بازی کنم، طبیعیتر و بهتر است.
-در سریال خیلی خوب و روان فارسی صحبت میکنید. ولی الان که با هم صحبت میکنیم کمی برای شما سخت است. معلوم است که برای لحن خیلی تمرین میکردید؟ بله خیلی تمرین میکردم. ضمن این که با عوامل سریال هم فارسی صحبت میکردم. خیلی روی دیالوگها و لحن دقت میکردم و به مرور برایم فارسی صحبت کردن راحتتر میشد.
-برای شما دیالوگها را ضبط میکردند؟ نه! من هر جایی که سوال داشتم میپرسیدم.
-شما ظاهرا فارسی را خیلی خوب متوجه میشوید اما صحبت کردن برایتان سخت است؟ بله. در همه زبانها به همین شکل است و همیشه بهتر میفهمیم. ولی در کل وقتی عصبانی هستم یا در موقعیت خاصی قرار میگیرم خیلی بهتر فارسی حرف میزنم. (میخندد) واقعا تند تند خود کلمات در ذهنم میآیند.
-خودتان سریال را دنبال میکردید؟ بله من هر شب سریال را نگاه می کردم مخصوصا از وقتی که خودم حضور دارم. من البته تازه ایران آمدهام اما قبلتر در فرانسه هم که بودم از طریق اینترنت دنبال میکردم.
-داستان سریال چقدر شما را درگیر کرده بود؟ قطعا برايم جذاب است كه سريال را دنبال ميكنم و خوشحالم كه مردم با اين فيلم ارتباط برقرار كردند. راستش خیلی طول کشید که من بفهمم رها چه کسی هست و چقدر پیدا کردن مادرش برایش مهم است. حقیقت این که به دلیل فرهنگ متفاوت جایی که من بزرگ شدم با ایران، بعضی جاها من فکر میکردم رها باید واکنش دیگری داشته باشد. در بعضی قسمت های فیلم نامه رها باید خیلی ناراحت می شد ولی من فکر میکردم به عنوان یک زن تحصیل کرده و پزشک باید عاقلانهتر تصمیم بگیرد و نباید این قدر احساساتی باشد. ولی سعی میکردم که این دو موضوع را تطبیق بدهم و یک حالت بینابینی را در نظر بگیرم.
-چقدر با تاریخ ایران آشنایی داشتید و کیمیا در این آشنایی نقشی داشت؟ شما نمیتوانی در ایران زندگی کنی و از این واقعیتها خبر نداشته باشی. به ویژه آنهایی که عزیزانی را از دست دادند، هنوز زندهاند. مثل مادرهایی که هنوز زندهاند ولی بچههایشان را از دست دادند.
-از صفحه اینستاگرام شما در این چند وقت استقبال زیادی شده، نظر خودت درباره این واکنشها چیست؟ بله. کامنتهایی که میگذارند را میبینم و خیلی به چیزهایی که میگویند حواسم هست. مخصوصا آنهایی که فینگیلیش کامنت میگذارند خواندنش برایم راحت تر است. کامنتهای مثبتی میگیرم که خیلی من را خوشحال میکند.
-این تعداد برای شما عجیب نبود؟ چرا من خیلي تعجب کردم. من الان در روز نزدیک 4000 کامنت دارم و خيلي هيجان زده هستم كه بازي من مورد توجه مردم قرار گرفته!
-فن پیجهایی که برایتان ساختن را دیدید؟ بله دیدم و خیلی خوشحال شدم. بعضیها هم به اسم من پیج فیک درست کردند که برایم عجیب است كه به جاي من به سوالهاي مردم پاسخ ميدهند! (میخندد)
-فکر میکردید حضور در یک سریال ایرانی این قدر باعث شناخته شدنتان شود؟ نه، تصور نمیکردم. من چند روز پیش که از فرانسه برگشتم در فرودگاه یک دفعه افراد زیادی به من مراجعه کردند و با من عکس گرفتند. برایم خیلی عجیب بود و خجالت کشیدم. نمیدانستم باید چه برخوردی داشته باشم.
-دوست دارید در کاری با همسرتان هم بازی بشوید؟ بله خيلي دوست دارم، يكي دو بار هم پيشنهاد بازي در كنار هم داشتيم ولي ساعد از فيلمنامه راضي نبود و قبول نكرد.
-شما دوست دارید بازیگری را ادامه بدهید؟ بله. البته بستگی به فیلم و نقش دارد. این که فیلم نامه به دلم بنشیند و دوست داشته باشم بازی کنم. البته علاوه بر پیشنهاد، به مردم هم بستگی دارد که دوست داشته باشند من را دوباره در تلویزیون ببینند.
-با عید نوروز و فرهنگ و رسوم ایرانیان چقدر آشنایی دارید؟ شنیدهام که هر سال با فرارسیدن عید نوروز مردم ایران خانه تکانی میکنند و خود را برای فصل بهار آماده میکنند که به همین خاطر خیلی دوست داشتم عید نوروز را در کنار چنین مردمانی تجربه کنم و با این فرهنگ و رسوم بیشتر آشنا شوم.
-دعای شما برای مردم در لحظه سال تحویل؟امیدوارم سال خوبی رو تجربه کنند و بتوانند به اهدافشون در زندگی برسند.