برخلاف مواضع رهبر عدهای (خط سازش) آوردند
کشور از کارشان عقب افتاد که به آیندگان جفا کردند
دادستان عزیز فرمودند چرا پرسشگری تو مردم نیست؟
دادستان عزیز پرسش هست آنکه پاسخ دهد به پرسش کیست؟
اینکه تشویش ذهن مردم نیست گر بپرسم من از گرانیها؟
چه نیت دارد آنکه در سایه؟ میزند دامن این گرانی را؟
تیر تدبیر بر شکم، اما روح را از چه استرس دادند؟
غرب در هستهای (طلا) را برد وعدهی خواب (روی) و (مس) دادند
افتضاح سیاست بد را چه گروهی به بار آورده؟
دخل با خرج ما نمیخواند که به مردم فشار آورده؟
گر که دانستن حق مردم هست چرا شفافیت نمیبینیم؟
دائماً (ماست مالی) و (تحریف) ما (فریب خوردگان توجیهیم)
گر درختی به نام (برجام) هست شاخه و برگ و میوه هایش کو؟
هستهای چشم صنعت ایران با (بتن) کور شد، به جایش کو؟
از کرامات اعتدالیون دائماً میرسد به ما تحقیر
مغز خر که نخورده این ملت تا نفهمد چه میکند تزویر
کدخدای مؤدب دیروز وعدههایش شده (سراب) و (دام)
زده تیپا به زیر امضایش نقض کرده (توافق برجام)
عکس فرمایشات تیم فلج بحر (برجام) جز سرابی نیست
لغو تحریمها فقط در حرف بوی (داغ خر) و، کبابی نیست
دل به دشمن اگر ببندد کس میشود ناکس همچو اهریمن
موشِ همسایه را ببیند شیر پشت پا میزند به دین و وطن
دادستان معظم و بیدار فضا آلودهی به نیرنگ است
سفرهی عدهای ز رانتها لبریز نان یک عده آجر و سنگ است
ملت از دولت اَر بُوَد شاکی چه کسی می رسد به داد وی؟
چرخ پیر و جوان شده پنچر احتیاج، مادر فساد وی
ما ز کمبودها نمی نالیم درد مردم ز خنجر تبعیض
آیا دستی برآید از قانون تا شود مشت بر سر تبعیض؟
زندگی شد (کلاف سردرگم) چرا آرامش و حلاوت نیست؟
قوز بالای قوز مردم شد قوز گذارِ به پشت مردم کیست؟
همه چیز روشن است و معلوم است مصلحت پرده داده بر رویش
روزگار پرده را کشد پایین بشود دیده و رسد بویش
آی (نقاش) نهان نمیماند سبز گردد هر آنچه میکاری
حسنات است و صالحات تو توشهای که بر آخرت داری
انتهای پیام/*