چشم داشت برخی کشورهای منطقه از قدرت های خارجی برای تامین امنیت و جلب حمایت آنها به معنای چشم پوشی بر بدیهی ترین اصولی است که تاریخ و تدبیر بارها به ما آموخته است.
کد خبر: ۳۶۹۸۹
تاریخ انتشار: ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۰۹:۵۸ 20 May 2015
به گزارش تابناک یزد، بسامد «کمپ دیوید»، نامی که تداعی گر خاطراتی از تاریخ معاصر خاورمیانه است، در روزهای گذشته در رسانه ها و میان تحلیلگران مسایل منطقه یی و بین المللی شدت یافته است. در واپسین روزهای هفته ی گذشته سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس مهمان «باراک اوباما» رییس جمهوری آمریکا بودند تا از اعلان حمایت واشنگتن در برابر تهدیدهای امنتیشان برخوردار شوند.

گذشته از کش و قوس هایی که بر سر رفتن یا نرفتن شخصیت اول سیاسی برخی کشورها چون عربستان سعودی به آمریکا پیش آمد، نفس گردهمایی سران کشورهای منطقه در کمپ دیوید موضوعی بود که واکنش های گوناگونی را برانگیخت.

یکی از مهمترینِ این واکنش ها، انتقاد مقام های بلندپایه ی جمهوری اسلامی ایران از این نشست بود. آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب روز شنبه در دیدار با مسوولان نظام و سفیران کشورهای اسلامی با تاکید بر اشتراک منافع کشورهای همسایه در زمینه ی امنیت منطقه ی خلیج فارس، تامین این امنیت را بر عهده ی کشورهای منطقه دانست و دخالت قدرت هایی چون آمریکا به بهانه ی ایجاد امنیت را مهمترین تهدید در برابر آن خواند. رییس جمهوری نیز در سخنانی از رهبران کشورهای مسلمان منطقه خواست تا برای تامین امنیت خود به جای کمپ دیوید به کمپ پیامبر و قرآن پناه آورند.

در این ارتباط بیان چند نکته لازم به نظر می رسد:

1- به باور بسیاری از ناظران، مهمترین عامل گردآمدن سران کشورهای عربی در استراحتگاه رییس جمهوری آمریکا در حومه ی واشنگتن بهره مندی از ضمانت وی برای تامین امنیت منطقه و به ویژه در برابر آنچه تهدید ایران می خوانند است. از دید سران برخی کشورهای حاشیه ی خلیج فارس تلاش مقام های کاخ سفید برای پایان اختلاف های هسته یی با تهران به معنای کمرنگ شدن تعهد آمریکا به مقابله با تهدیدهای امنیتی این کشورها است.

تهدید انگاری ایران هسته یی و قرار دادن جمهوری اسلامی ایران در جایگاه بزرگترین عامل تهدید امنیت منطقه در حالی صورت می گیرد که خاورمیانه در شعله های افراط و دهشت افکنی می سوزد و از شام گرفته تا جنوب حجاز روزانه ده ها تن قربانی آتشی می شوند که کبریت آن را برخی کشورهای عربی و حامیان فرامنطقه یی آنان کشیده اند. در این منطقه صهیونیست ها در حالی شصت و هفتمین سالگرد «روز نکبت» یا همان سالگرد تاسیس رژیم اشغالگر قدس را جشن می گیرند که در طول بیش از نیم قرن از هیچ جنایتی فروگذار نکرده و بر جان و مال و ناموس و سرزمین ملت های عربی چنگ انداخته اند.

2- امنیت مفهومی است که در ذهن ها شکل می گیرد و بر رفتارها سایه می افکند. این مفهوم در قالب های گوناگون بروز می یابد و انگیزه ی عمل بسیاری افراد از شهروندان عادی گرفته تا رهبران کشورها را شکل می دهد. در تاریخ معاصر خاورمیانه امنیت بیشتر شکلی وجودی و ابتدایی یا به عبارتی جهان سومی داشته است؛ شکلی که که با گذر سالیان پابرجا مانده و همچنان عنصر حیات اصلی ترین تراز سنجش امنیت یا ناامنی است. این در حالی است که در بسیاری از کشورهای توسعه یافته با گذار از مفهوم هایی نظیر امنیت رفاهی، روانی، حقوقی و ... مفهومی چون امنیت سایبری محل بحث و دغدغه است.

در چنین وضعیتی، دریافت محدود سران برخی کشورهای منطقه از تهدیدهای پیش رو سبب نادیده گرفتن بسیاری از مطالبه ها و خواسته های مردمی شد که زمینه های انقلاب های عربی یا به عبارتی بیداری اسلامی را باید در این نوع دریافت ها جست. چنین دریافتی ریشه ی رفتاری است که به جای تلاش برای کاهش اختلاف ها و رقابت ها به سوی خرید انبوه سلاح های پیشرفته پیش می رود و خاورمیانه را به بزرگترین مقصد و انبار جنگ افزار تبدیل می کند.

3- نکته ی قابل تامل اینکه برخی کشورهای عربی به رغم خریدهای سالانه چند ده میلیارد دلاری جنگ افزار، همچنان خود را بی دفاع و نیازمند حمایت قدرت های فرامنطقه یی می بینند و با کوچکترین بی مهری این قدرت ها در عرصه ی سیاست بین المللی به لرزه در می آیند. نمونه ی چنین رویکردی را در رفتار ایرانِ دوره ی پهلوی می توان دید؛ در سال هایی «محمدرضا شاه» به شکلی بیمارگونه بزرگترین تهدید را از سوی اتحاد جماهیر شوروی احساس می کرد، کوچکترین خللی را در حمایت آمریکا برنمی تافت و با نادیده انگاشتن سیر تحولات داخلی سرانجامی جز سقوط نیافت. در دهه های گذشته تسری و نفوذ این دیدگاه در میان رهبران، خاورمیانه را به طور کامل به فضای جنگ سردی فرو برد؛ فضایی که بسیاری از کشورهای منطقه هنوز از پوسته ی آن بیرون نخزیده اند و با تراشیدن دشمنی بیرونی همچون روسیه، جمهوری اسلامی ایران و ... به دنبال تداوم آن هستند.

4- نکته ی دیگری که برخی از کارشناسان و تحلیلگران بر آن انگشت می گذارند منافع ناشی از تهدیدانگاری کشوری چون ایران است. همچون صهیونیست ها که سال ها بر موج ایران هراسی نشسته و منافع و اهداف خود را در سطح جهانی و منطقه یی به پیش بردند، برخی کشورهای منطقه نیز منافع خود را همچنان در جلوه دادن جمهوری اسلامی ایران به عنوان تهدیدی منطقه یی می بینند. کنار زدن ایران در باز جهانی انرژی، تضعیف تهران به عنوان یکی از بزرگترین قدرت های منطقه یی، به حاشیه راندن ایدیولوژی تشیع انقلابی و محور مقاومت از جمله هدف هایی بود که از مسیر ایران هراسی محقق می شد؛ مسیری که ناهموار شدن آن نگرانی برخی سران کشورهای منطقه را برانگیخته است. از این رو فعالیت های هسته یی صلح آمیز ایران به کانون ناامنی برای برخی دولت ها تبدیل می شود و این در حالی است که زرادخانه های هسته یی رژیم صهیونیستی هیچ نگرانی را برنمی انگیزد.

5- ناامنی کنترل شده یا به عبارتی القای حس ناامنی یکی از ترفندهای قدرت های فرامنطقه یی برای حضور و پیگیری منافع و اهداف خاورمیانه یی در سال های گذشته بوده است. البته در برخی زمان ها این ناامنی کنترل شده جای خود را به درگیری و جنگ های خونین داده که از نمونه های آن می توان به جنگ تحمیلی هشت ساله اشاره کرد. فروش چند ده میلیاردی سلاح به کشورهای منطقه، در اختیار گرفتن پایگاه های نظامی و همراه ساختن این کشورها با سیاست ها و خواسته های قدرت های فرامنطقه یی به ویژه آمریکا از پیامدهای حس ناامنی یا بر هم خورد ثبات و امنیت به شمار می رود. با وجود بدیهی و تکراری بودن این الگو، بسیاری از سران کشورهای منطقه حاضر به خروج از تور درهم تنیده و دور باطل کنونی نیستند و تامین امنیت خودپنداشته را در وابستگی به تهدیدسازان واقعی می بینند.

6- نگاهی به تحولات منطقه یی واقعیتی مهم را بر ما می نمایاند. از هماوردی های شرق آسیا بین چین و ژاپن گرفته تا درگیری های خاورمیانه، آفریقا و آمریکای لاتین همه جا می توان جای پای مداخله ی قدرت های فرامنطقه یی را آشکارا دید. این واقعیت از زمان شکل گیری خاورمیانه ی معاصر نمود پررنگتری داشته است تا جایی که به گزافه سخن نگفته ایم اگر بگوییم بخش عمده ی درگیری های خاورمیانه پیامد مداخله ی قدرت های غربی در منطقه است.

با وجود این، برخی سران کشورهای منطقه با چشم پوشی از بایسته های شکل دهی به فرایند امنیت درونزا از راه همگرایی بین کشورهای اسلامی و ترتیبات امنیتی مشترک در منطقه، همچنان به ورای سرزمین های اسلامی چشم دوخته اند و از دولت های غربی تضمینی برای امنیت خود می جویند؛ دولت هایی که هنوز ادبیات جنگ های صلیبی بر زبان برخی رهبرانشان جاری می شود.

گذشته از آنچه گفته شد امنیت مفهومی همپیوند با ثبات است. در شرایطی که شماری از کشورهای عربی با پشتیبانی دولت های غربی در یمن، سوریه، عراق و ... آتش جنگ و کشتار را برافروخته، بر آن می دمند و ثبات منطقه را به خطر می اندازند، این پرسش مطرح است که جنگ افروزان چگونه می توانند انتظار تامین امنیت خود را داشته باشند؟
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار