جناب هاشمی به عنوان نماینده مردم بايد با صداي رسا و فريادي بلند از تريبون مجلس بحران كهگيلويه را كه فقر است و بيكاري و تبعيض و عدم توسعه همه جانبه است به گوش همه مردم و مسئولين كشور برساند و وجدانهاي بيدار را براي قضاوت و مشاهده وضعيت كهگيلويه به اين شهر بياورد.
تابناک
کهگیلویه وبویراحمد،آنچه در زیر آورده شده است از سری
یاد داشت های مخاطبان تابناک کهگیلویه وبویراحمد است که عینا درج می شود و
تابناک کهگیلویه وبویراحمد آن را تایید یا تکذیب نمی نماید شما هم می
توانید نظر خود را در خصوص این مطلب بیان کنید.
بسمه تعالي
فقر،تبعيض،بيكاري ،ذلت و ننگ و خاري
سلام بر آنهايي كه ازهمه چيز خود گذشتند تا ما به هر چه مي خواهيم برسيم
سلام بر آنهايي كه قامت راست كردند تا قامت ما خم نشود
سلام بر آنهايي كه به نفس افتادند تا ما از نفس نيوفتيم
سلام بر كهگيلويه بزرگ كه سالهاست كسي را ندارد جز مردمانش كه عاشقانه دوستش دارند و كاملاً درك مي كنند-
ديارشان به مخروبه اي تبديل شده است كه مردمش مأيوسانه حسرت ديروز غافل از امروز نااميد به فردا عمر تلف مي كنند. در حاليكه بايد عبرت از ديروز استفاده از امروز اميد به فردا سرمشق زندگيشان مي بود.
كهگيلويه اي كه در دهه شصت پناهگاه امن مهاجرين جنگي بوده و بسياري از هموطنان خود را به اغوش گرم پذيرفت در دهه هفتاد كه آغاز سازندگي كشور بود استارت تبديل شدن به متروكه را با شيبي تند زد و علي رغم سفر پر خير و بركت مقام معظم رهبري در دهه هفتاد و تأكيد معظمله، بر برون رفت استان از تنگناهاي موجود ،كارهايی انجام شد اما نه براي كهگيلويه بزرگ- دهدشت- چرام- بهمئي- لنده! اين چند شهرستان بر روي كاغذ ، به هيچ وجه نتوانستند پا به پاي شهرستانهای گچساران و ياسوج در توسعه پايدار و همه جانبه پيش رود و هم چنان غرق سياست زدگي- فقر- مواد مخدر و بيكاري بوده و هست! مگر مولايمان علي (ع) نفرمودند اگر فقر از درب خانه اي وارد شود ايمان از پنجره آن خارج مي شود و يا در سخني ديگر مي فرمايند اگر فقر موجود زنده اي بود هر آن چشم علي به آن مي افتاد با شمشير دو نيمه اش مي كردم- پناه به خدا مي بريم از اين موجود پليد كه مثل موريانه به جان مردم ما افتاد و تمام شرف و حيثيت مردم ما را آماج خود قرار داده است- مردميكه در مقابله با دشمن سرا پا مسلح سر بلند و سرافراز با تقديم بهترين دردانه هاي زندگيشان و بيشترين سهم را در بيرون كردن دشمن از خاك وطنشان داشته اند امروز دچار پديده اي زشت بنام فقر شده اند و سربازاني كه در ميدان جهاد اصغر توانستند طي هشت سال دفاع مقدس از آبرو و شرف اسلامي پاسداري كنند- در ميدان هاي پر خطر جهاد اكبر مورد تهاجم و تجاوز قرار گرفته اند و جنود ابليس شط فرات حيثيت و شرف ما را تصرف كرده است، صرف نظر از اينكه شخص يا اشخاصي و يا دولتي را متهم و يا مقصر بدانيم خواص و نخبگاني يا كه مردم را به حال خود رها كرده اند و به حوادث سپرده اند مقصرين اصلي اند و تأسف بارتر از آن كه عده اي بدون توجه وضعيت مردم غافل از نان شب مردم گوشه اي نشسته اند و آيات زهد و تقوي ميخوانند و توقع دينداري و امانت داري و حفظ كرامات انساني از مردم گرسته را دارند مگر آموزهاي ديني به ما نياموخته اند هر انساني كه معاش ندارد معاد هم ندارد، و مگر مردم ما نمي دانند كار و تلاش و كسب مال حلال براي خود و خانواده اش مثل مجاهدي است كه در راه خدا جهاد مي كند اما كدام زمينه و فضاي كسب كار و بستر مهيا كه مردم ما جهادگر باشند؟
كافي است چند روزي در شهرهاي دهدشت- لنده- چرام- بهئي- قله رئيسي و ديشموك قدم بزني تا عمق فاجعه را در يابيد كه غبارغم و اندوه از در و ديوار ملموس و مشهود است و علي رغم اينكه مناطق اين شهرستان ها مناظر زيباي طبيعي دارند و از نظر علمي- طبيعت ثروت را آشكار و فقر را پنهان مي كند- و كوير ثروت را پنهان و فقر را آشكار مي كند ولي عمق فاجعه آنقدر زياد است كه اين فرضيه علمي هم موضوعيت ندارد جوانان بيكاري كه شبانه روزشان را به فجيع ترين وضعيت ممكن مي گذرانند و در بهترين بازده سني هيچ كارائي ندارند و والديني كه سالها زحمت تربيتشان را كشيده اند مأيوسانه به قد و قامت فرزندشان نگاه مي كنند، و جوانان روز به روز افسرده تر مشوند- و هر روز شاهد خودكشي هاي فراواني در شهرستان هاي دهدشت- لنده- چرام- و بهمئي هستيم و حتي در مكانهاي امن و مراقبتي مثل زندان خود را حلق آويز مي كنند وا اسفا ما شده ايم پدراني افسرده پرور و استعداد كش! همه مردم استان كهگيلويه بزرگ را به عنوان منطقه اي نخبه پروري مي شناختند اما سالهاست كه نخبگان اين ديار در دام اعتياد مي سوزند و ديگر نخبه اي در كار نسيت، جوانان اين شهرستانها بدليل بيكاري در پاركها ماري جوانا دود مي كنند، و شب را بيدار و روز را خواب مي گذرانند. كدام شهرستان را سراغ داريد به اندازه كهگيلويه بزرگ تحصيل كرده بيكار را داشته باشد خانواده اي نيست كه چهار نفر ليسانس بيكار نداشته باشد. و تنها امرار معاششان يارانه 45 هزارتوماني است. اين چه امرار معاشي است كه فقط زنده ايم و از زندگي خبري نيست، قبلاً پشت ماشين نوشته ها حكايت از سرزنش فرد بود كه مي نوشتند (عاقبت فرار از مدرسه) اما امروز مي نويسند عاقبت ليسانس و فوق ليسانس گرفتن!!!!!
آيا اين مطلب فاتحه كسب علم و دانش، تحقيق و پژوهش و جلب جذب مسائل علمي نيست؟ آن باباي بيچاره اي كه تنها دارايي اش كه چند گوسفند بوده فروخته و شهريه دانشگاه آزاد پرداخت كرده تا امروز فرزندش عصاي پيري اش باشد و جبران زحماتش را نمايد، حال نه گوسفندها را دارد و نه فرزند شاغل. فرصت هايمان را در كشاورزي و دامداري از دست داده ايم و از جمع چند روستاي يك روستاي بزرگي بنام شهرستان بوجود آورديم كه به همه چيز شبيه است جز يه شهرستان و تنها روي كاغذ شهرستانند آبهاي استان كه خروجيشان كهگيلويه بوده است و دو دستي تقديم استانهاي خوزستان و بوشهر كه در حال حاضر بهترين وضعيت ممكن را در توسعه همه جانبه دارند تقديم نموده ايم، كه حتي حاضر نيستند به مردم ما زمين براي كشاورزي بفروشند! بله ديگران از فرصتهاي ما به خوبي استفاده مي كنند و ما بايد حسرت فرصتهاي از دست رفته را بخوريم ديگران پيكانشان را به بنز تبديل كردند اما ما هنوز فرغونمان را به اَرابه هم تبديل نكرده ايم تأسف بارتر از آن فرزندان اين ديار در استانهاي هم جوار به پست ترين كارها گمارده مي شوند و يا آلونك جلوي رستورانها - نگهبان درب مغازه ها- مسئول نظافت سرويس بهداشتي پاركها- و متصدي پمپ بنزين ها فرزندان اين مرز و بوم هستند. در حالي كه از بلندگوهاي مساجد استان بوشهر اعلام مي كنند هر كسي فرزند بيكاري دارد معرفي نمايد تا به عسلويه بفرستيم و مشغول به كار شوند، اما تمام زمينهاي كشاورزي مردم كهگيلويه را منابع طبيعي منابع ملي اعلام كرده است- انساني كه نه آب دارد و نه زمين دارد و نه گوسفند دارد چگونه زندگي كند جزء با گدايي؟ خجالت مي كشيم در بوشهر بگوييم بچه دهدشتيم در جواب مي شنويم همان شهري كه خيلي گدا دارد؟! خروجي اين وضعيت بزرگان ما محتاج، جوانان ما معتاداند.
آمار و اطلاعاتي از وضعيت نابسامان كهگيلويه داريم كه انسان به محض شنيدنش حق دارد دق كند و بميرد.
مرا عار آيد از اين زندگي كه سالار باشم، كنم بندگي
تن مرده و گريه دوستان به از زنده و طعنه دشمنان
2- تبعيض: عليرغم اين كه اغلب شهروندان كهگيلويه بزرگ كه دستشان به دهانشان مي رسيد و هم بضاعت مالي و هم بضاعت فكري داشته اند با افتخار به پيشرفت و توسعه و رشد همه جانبه مركز استان مشغول هستند و اين را براي خود مايه مباحات مي دانند كه مركز استانشان از هر لحاظ نظر پيشرفت و توسعه يابد اما شهرستان گچساران به لطف طلاي سياهاش و پايتخت انرژيش و نماينده فعال ملي اش كه قرعه شانس را همراه با دولت تدبير و اميد داشت در اين چند سال با خيزش با صلابتي پلكان ترقي و تعالي را يكي پس از ديگري طي مي كند و روز بروز شاهد رشد و شكوفايي و توسعه همه جانبه آن شهرستان هستيم و ياسوج هم به لطف مركز استان بودنش و پايتخت طبيعتش هر چند كه نسبت به ساير مركز استان ها پيشرفت قابل ملاحظه اي نداشته است اما اين دو شهرستان گوي سبقت را در توسعه همه جانبه از شهرستانهاي كهگيلويه بزرگ ربودند، و پر واضح است كه در تخصيص اعتبارارات و تقسيم منابع مالي و به كار گيري نيروي انساني و توزيع امكانات سرمايه اي به طور عادلانه رفتار نشده و نمي شود. مشاهده مي كنيم تمام ورودي هاي مرکز استان و جاده هاي كوهستاني صعب العبور كه همگي تا قبل از انقلاب كوه كمر بودهاند، امروز چند بانده و تمام روستاهاي مركز استان از نعمت برق- گاز و آب برخوردارند و بعضاً براي يك روستاي چند خانواري پل ميلياردي زده اند و تمامي امكانات راه و ترابري جهاد كشاورزي و امور عشاير در اختيار اين دو شهرستانند.
ولي جاده هاي شهرستانهاي كهگيلويه كه قبل از انقلاب احداث شده اند، به قتلگاه مردم بي دفاع آن ديار تبديل شدند و دريغ از يك جاده مناسب و يك بستر مناسب در اين چند شهرستان – شهرستان هايي كه يك مركز بهداشت و اورژانس با يك آمبولانس ندارند و اموات خود با وانت حمل مي كنند! كجاي دنيا غير از كهگيلويه سراغ داريد كه اين چنين باشد؟ مردم ما به خوبي ميدانند كه چوب نجابتشان را ميخورند بيش از بيست سال است كه با فلاكت زندگي مي كنند اما به روي خود نياوردند و با اغماض از حق خود گذشتند (اما اگر سر ديزي باز است حياي گربه كو)؟ استانها همجوار كه هزاران فرصت شغلي دارند و هم از لحاظ كشاوزي قطب مهم كشورند حيات ما را برده اند و در بكارگيري تحصيل كردگان استان ما عنوان بومي و غير بومي را علم كرده اند و از پذيرش نيروهاي ما در پارس جنوبي و شمالي خودداري مي كنند و كسي نبود از نمايندگان استان که بلند شود و فرياد بزند بي انصافها شما مايه حيات تان از استان ما سرچشمه مي گيرد.
آنچه كه مسلم است آگاهان استان ما يا درگير لجاجت هاي سياسي و يا قومي و قبيله اي هستند و يا به خواب غفلت رفته اند، كه مي طلبد مردم شهرستان كهگيلويه بزرگ با وحدت و اتحاد و يك پارچگي از باب اينكه حق گرفتني است پيگير حقوق حقه خود از مسئولين باشند و از طرفي انتخاب مهندس هاشمي نويد بخش آينده اي روشن و پاياني بر روزهاي تاريك و طلوع دوباره بارقه هاي اميد در دل اقشار مختلف بويژه جوانان اين خطه از سرزمين ايران بزرگ است انتخاب هاشمي فرصت فوق العادهاي است كه مي تواند فنداسيون توسعه پايداري و رشد همه جانبه اقتصادي و عمراني را در ابعاد مختلف با كمك تيم توانمندش پي ريزي نمايد و جاني تازه در كالبد خسته و رنجور كهگيلويه بزرگ باشد و بشارت دهنده سپري شدن دوران منت و رنج اين مردم مظلوم كه سالها به جاي ماهي گيري ماهي دستشان دادهاند را نشان ميدهد حضور مردي از جنس مردم آشنا به مصائب و محروميت هاي منطقه- مديري مدبر- كارداني عملگرا و آبادگر- سربازي فداكار و درد آشنا و عاشق خدمت بي منت كه اجراي صدها پروژه ملي را دركار نامه دارد با روحيه خستگي ناپذيري كه از صفات برجسته روحي ايشان است اين اميد را به كهگيلويه بزرگ ميدهد كه هويت و اصالت خود را باز خواهد يافت.
فقر،تبعيض،بيكاري ،ذلت و ننگ و خاري
سلام بر آنهايي كه ازهمه چيز خود گذشتند تا ما به هر چه مي خواهيم برسيم
سلام بر آنهايي كه قامت راست كردند تا قامت ما خم نشود
سلام بر آنهايي كه به نفس افتادند تا ما از نفس نيوفتيم
سلام بر كهگيلويه بزرگ كه سالهاست كسي را ندارد جز مردمانش كه عاشقانه دوستش دارند و كاملاً درك مي كنند-
ديارشان به مخروبه اي تبديل شده است كه مردمش مأيوسانه حسرت ديروز غافل از امروز نااميد به فردا عمر تلف مي كنند. در حاليكه بايد عبرت از ديروز استفاده از امروز اميد به فردا سرمشق زندگيشان مي بود.
كهگيلويه اي كه در دهه شصت پناهگاه امن مهاجرين جنگي بوده و بسياري از هموطنان خود را به اغوش گرم پذيرفت در دهه هفتاد كه آغاز سازندگي كشور بود استارت تبديل شدن به متروكه را با شيبي تند زد و علي رغم سفر پر خير و بركت مقام معظم رهبري در دهه هفتاد و تأكيد معظمله، بر برون رفت استان از تنگناهاي موجود ،كارهايی انجام شد اما نه براي كهگيلويه بزرگ- دهدشت- چرام- بهمئي- لنده! اين چند شهرستان بر روي كاغذ ، به هيچ وجه نتوانستند پا به پاي شهرستانهای گچساران و ياسوج در توسعه پايدار و همه جانبه پيش رود و هم چنان غرق سياست زدگي- فقر- مواد مخدر و بيكاري بوده و هست! مگر مولايمان علي (ع) نفرمودند اگر فقر از درب خانه اي وارد شود ايمان از پنجره آن خارج مي شود و يا در سخني ديگر مي فرمايند اگر فقر موجود زنده اي بود هر آن چشم علي به آن مي افتاد با شمشير دو نيمه اش مي كردم- پناه به خدا مي بريم از اين موجود پليد كه مثل موريانه به جان مردم ما افتاد و تمام شرف و حيثيت مردم ما را آماج خود قرار داده است- مردميكه در مقابله با دشمن سرا پا مسلح سر بلند و سرافراز با تقديم بهترين دردانه هاي زندگيشان و بيشترين سهم را در بيرون كردن دشمن از خاك وطنشان داشته اند امروز دچار پديده اي زشت بنام فقر شده اند و سربازاني كه در ميدان جهاد اصغر توانستند طي هشت سال دفاع مقدس از آبرو و شرف اسلامي پاسداري كنند- در ميدان هاي پر خطر جهاد اكبر مورد تهاجم و تجاوز قرار گرفته اند و جنود ابليس شط فرات حيثيت و شرف ما را تصرف كرده است، صرف نظر از اينكه شخص يا اشخاصي و يا دولتي را متهم و يا مقصر بدانيم خواص و نخبگاني يا كه مردم را به حال خود رها كرده اند و به حوادث سپرده اند مقصرين اصلي اند و تأسف بارتر از آن كه عده اي بدون توجه وضعيت مردم غافل از نان شب مردم گوشه اي نشسته اند و آيات زهد و تقوي ميخوانند و توقع دينداري و امانت داري و حفظ كرامات انساني از مردم گرسته را دارند مگر آموزهاي ديني به ما نياموخته اند هر انساني كه معاش ندارد معاد هم ندارد، و مگر مردم ما نمي دانند كار و تلاش و كسب مال حلال براي خود و خانواده اش مثل مجاهدي است كه در راه خدا جهاد مي كند اما كدام زمينه و فضاي كسب كار و بستر مهيا كه مردم ما جهادگر باشند؟
كافي است چند روزي در شهرهاي دهدشت- لنده- چرام- بهئي- قله رئيسي و ديشموك قدم بزني تا عمق فاجعه را در يابيد كه غبارغم و اندوه از در و ديوار ملموس و مشهود است و علي رغم اينكه مناطق اين شهرستان ها مناظر زيباي طبيعي دارند و از نظر علمي- طبيعت ثروت را آشكار و فقر را پنهان مي كند- و كوير ثروت را پنهان و فقر را آشكار مي كند ولي عمق فاجعه آنقدر زياد است كه اين فرضيه علمي هم موضوعيت ندارد جوانان بيكاري كه شبانه روزشان را به فجيع ترين وضعيت ممكن مي گذرانند و در بهترين بازده سني هيچ كارائي ندارند و والديني كه سالها زحمت تربيتشان را كشيده اند مأيوسانه به قد و قامت فرزندشان نگاه مي كنند، و جوانان روز به روز افسرده تر مشوند- و هر روز شاهد خودكشي هاي فراواني در شهرستان هاي دهدشت- لنده- چرام- و بهمئي هستيم و حتي در مكانهاي امن و مراقبتي مثل زندان خود را حلق آويز مي كنند وا اسفا ما شده ايم پدراني افسرده پرور و استعداد كش! همه مردم استان كهگيلويه بزرگ را به عنوان منطقه اي نخبه پروري مي شناختند اما سالهاست كه نخبگان اين ديار در دام اعتياد مي سوزند و ديگر نخبه اي در كار نسيت، جوانان اين شهرستانها بدليل بيكاري در پاركها ماري جوانا دود مي كنند، و شب را بيدار و روز را خواب مي گذرانند. كدام شهرستان را سراغ داريد به اندازه كهگيلويه بزرگ تحصيل كرده بيكار را داشته باشد خانواده اي نيست كه چهار نفر ليسانس بيكار نداشته باشد. و تنها امرار معاششان يارانه 45 هزارتوماني است. اين چه امرار معاشي است كه فقط زنده ايم و از زندگي خبري نيست، قبلاً پشت ماشين نوشته ها حكايت از سرزنش فرد بود كه مي نوشتند (عاقبت فرار از مدرسه) اما امروز مي نويسند عاقبت ليسانس و فوق ليسانس گرفتن!!!!!
آيا اين مطلب فاتحه كسب علم و دانش، تحقيق و پژوهش و جلب جذب مسائل علمي نيست؟ آن باباي بيچاره اي كه تنها دارايي اش كه چند گوسفند بوده فروخته و شهريه دانشگاه آزاد پرداخت كرده تا امروز فرزندش عصاي پيري اش باشد و جبران زحماتش را نمايد، حال نه گوسفندها را دارد و نه فرزند شاغل. فرصت هايمان را در كشاورزي و دامداري از دست داده ايم و از جمع چند روستاي يك روستاي بزرگي بنام شهرستان بوجود آورديم كه به همه چيز شبيه است جز يه شهرستان و تنها روي كاغذ شهرستانند آبهاي استان كه خروجيشان كهگيلويه بوده است و دو دستي تقديم استانهاي خوزستان و بوشهر كه در حال حاضر بهترين وضعيت ممكن را در توسعه همه جانبه دارند تقديم نموده ايم، كه حتي حاضر نيستند به مردم ما زمين براي كشاورزي بفروشند! بله ديگران از فرصتهاي ما به خوبي استفاده مي كنند و ما بايد حسرت فرصتهاي از دست رفته را بخوريم ديگران پيكانشان را به بنز تبديل كردند اما ما هنوز فرغونمان را به اَرابه هم تبديل نكرده ايم تأسف بارتر از آن فرزندان اين ديار در استانهاي هم جوار به پست ترين كارها گمارده مي شوند و يا آلونك جلوي رستورانها - نگهبان درب مغازه ها- مسئول نظافت سرويس بهداشتي پاركها- و متصدي پمپ بنزين ها فرزندان اين مرز و بوم هستند. در حالي كه از بلندگوهاي مساجد استان بوشهر اعلام مي كنند هر كسي فرزند بيكاري دارد معرفي نمايد تا به عسلويه بفرستيم و مشغول به كار شوند، اما تمام زمينهاي كشاورزي مردم كهگيلويه را منابع طبيعي منابع ملي اعلام كرده است- انساني كه نه آب دارد و نه زمين دارد و نه گوسفند دارد چگونه زندگي كند جزء با گدايي؟ خجالت مي كشيم در بوشهر بگوييم بچه دهدشتيم در جواب مي شنويم همان شهري كه خيلي گدا دارد؟! خروجي اين وضعيت بزرگان ما محتاج، جوانان ما معتاداند.
آمار و اطلاعاتي از وضعيت نابسامان كهگيلويه داريم كه انسان به محض شنيدنش حق دارد دق كند و بميرد.
مرا عار آيد از اين زندگي كه سالار باشم، كنم بندگي
تن مرده و گريه دوستان به از زنده و طعنه دشمنان
2- تبعيض: عليرغم اين كه اغلب شهروندان كهگيلويه بزرگ كه دستشان به دهانشان مي رسيد و هم بضاعت مالي و هم بضاعت فكري داشته اند با افتخار به پيشرفت و توسعه و رشد همه جانبه مركز استان مشغول هستند و اين را براي خود مايه مباحات مي دانند كه مركز استانشان از هر لحاظ نظر پيشرفت و توسعه يابد اما شهرستان گچساران به لطف طلاي سياهاش و پايتخت انرژيش و نماينده فعال ملي اش كه قرعه شانس را همراه با دولت تدبير و اميد داشت در اين چند سال با خيزش با صلابتي پلكان ترقي و تعالي را يكي پس از ديگري طي مي كند و روز بروز شاهد رشد و شكوفايي و توسعه همه جانبه آن شهرستان هستيم و ياسوج هم به لطف مركز استان بودنش و پايتخت طبيعتش هر چند كه نسبت به ساير مركز استان ها پيشرفت قابل ملاحظه اي نداشته است اما اين دو شهرستان گوي سبقت را در توسعه همه جانبه از شهرستانهاي كهگيلويه بزرگ ربودند، و پر واضح است كه در تخصيص اعتبارارات و تقسيم منابع مالي و به كار گيري نيروي انساني و توزيع امكانات سرمايه اي به طور عادلانه رفتار نشده و نمي شود. مشاهده مي كنيم تمام ورودي هاي مرکز استان و جاده هاي كوهستاني صعب العبور كه همگي تا قبل از انقلاب كوه كمر بودهاند، امروز چند بانده و تمام روستاهاي مركز استان از نعمت برق- گاز و آب برخوردارند و بعضاً براي يك روستاي چند خانواري پل ميلياردي زده اند و تمامي امكانات راه و ترابري جهاد كشاورزي و امور عشاير در اختيار اين دو شهرستانند.
ولي جاده هاي شهرستانهاي كهگيلويه كه قبل از انقلاب احداث شده اند، به قتلگاه مردم بي دفاع آن ديار تبديل شدند و دريغ از يك جاده مناسب و يك بستر مناسب در اين چند شهرستان – شهرستان هايي كه يك مركز بهداشت و اورژانس با يك آمبولانس ندارند و اموات خود با وانت حمل مي كنند! كجاي دنيا غير از كهگيلويه سراغ داريد كه اين چنين باشد؟ مردم ما به خوبي ميدانند كه چوب نجابتشان را ميخورند بيش از بيست سال است كه با فلاكت زندگي مي كنند اما به روي خود نياوردند و با اغماض از حق خود گذشتند (اما اگر سر ديزي باز است حياي گربه كو)؟ استانها همجوار كه هزاران فرصت شغلي دارند و هم از لحاظ كشاوزي قطب مهم كشورند حيات ما را برده اند و در بكارگيري تحصيل كردگان استان ما عنوان بومي و غير بومي را علم كرده اند و از پذيرش نيروهاي ما در پارس جنوبي و شمالي خودداري مي كنند و كسي نبود از نمايندگان استان که بلند شود و فرياد بزند بي انصافها شما مايه حيات تان از استان ما سرچشمه مي گيرد.
آنچه كه مسلم است آگاهان استان ما يا درگير لجاجت هاي سياسي و يا قومي و قبيله اي هستند و يا به خواب غفلت رفته اند، كه مي طلبد مردم شهرستان كهگيلويه بزرگ با وحدت و اتحاد و يك پارچگي از باب اينكه حق گرفتني است پيگير حقوق حقه خود از مسئولين باشند و از طرفي انتخاب مهندس هاشمي نويد بخش آينده اي روشن و پاياني بر روزهاي تاريك و طلوع دوباره بارقه هاي اميد در دل اقشار مختلف بويژه جوانان اين خطه از سرزمين ايران بزرگ است انتخاب هاشمي فرصت فوق العادهاي است كه مي تواند فنداسيون توسعه پايداري و رشد همه جانبه اقتصادي و عمراني را در ابعاد مختلف با كمك تيم توانمندش پي ريزي نمايد و جاني تازه در كالبد خسته و رنجور كهگيلويه بزرگ باشد و بشارت دهنده سپري شدن دوران منت و رنج اين مردم مظلوم كه سالها به جاي ماهي گيري ماهي دستشان دادهاند را نشان ميدهد حضور مردي از جنس مردم آشنا به مصائب و محروميت هاي منطقه- مديري مدبر- كارداني عملگرا و آبادگر- سربازي فداكار و درد آشنا و عاشق خدمت بي منت كه اجراي صدها پروژه ملي را دركار نامه دارد با روحيه خستگي ناپذيري كه از صفات برجسته روحي ايشان است اين اميد را به كهگيلويه بزرگ ميدهد كه هويت و اصالت خود را باز خواهد يافت.
و حال اي مردم انقلابي و هميشه در صحنه شهرستان كهگيلويه بزرگ هاشمي آمده با انديشه هاي نو و نگاهي عميق به افق هاي دور دست براي شكوفايي و رونق اقتصادي سرزميني كه تاريخش مملو از رشادت ها و پايمردي و مردانگي مردان ديارش بوده، يقيناً مردم كهگيلويه بزرگ به عمق فاجعه و محروميت و فقر و نبود زير ساختهاي صنعتي و اقتصادي واقف اند و متفق القول بر اين باورند كه زمان جراحي بزرگ اقتصادي فرا رسيده و انجام كارهاي بزرگ مردان بزرگ و كار آزموده را مي طلبد و چه كسي بزرگتر و كار آزموده تر از هاشمي كه به كرات امتحان خود را در به فعليت رساندن پروژه هاي بزرگ ملي به منصه ظهور رسانده است و به همين لحاظ نميگوييم هاشمي تا 40 سال بايد نماينده باشد مي گوييم تا ده دور ديگر ما به روحيه هاشمي و هاشمي ها در كهگيلويه سياست زده و غرق در فقر و بيكاري نيازمنديم تا اين كشتي طوفان زده را به ساحل امن برساند، انشالله.
در پايان يك توصيه به مردم عزيز و چند توصيه به آقاي هاشمي نماینده مردم عزيز و مظلوم كهگيلويه دارم.
به نماینده خودتان فرصت دهید
شما كه عادت كرده ايد به نداري و بيكاري به مدت يك سال دندان روي جگر بگذاريد و از مراجعات مكرر و توقع كار فردي به هاشمي امتناع بورزيد و خويش تن داري و آبروداري كنيد تا هاشمي بتواند به فراغت بال بيشتري به جنگ مشكلات برود و مثل نمايندگان ادوار گذشته دچار روزمرگي نگردد
لکن آقاي هاشمي ميبايست با استفاده از تمام ظرفيتهاي لازم محلي و كشوري با رويكرد تعامل با بخش دولتي و خصوصي و ارتباط با خيرين و با استفاده از توان تمام مجموعه بويژه طرفداران صديقش در حل مشكلات بكوشد.
2- هاشمي مي بايست غافل از قاطبه مردم نشود و با استفاده از نيروهاي توانمند همه شهرستان ها بويژه كساني كه روحيه گره گشايي در حل و فصل گرفتاري مردم دارند بكارگيري نمايد و از تصميم هاي مكرر در تصميم گيري جداً بپرهيزيد.
3-جناب هاشمي نماینده همه مردم چهارشهرستان است ازاینرو می طلبدبه صورت دوره ای گزارش کار به مردم حوزه انتخابيه دهدهمچنین از برنامه ها و اهداف كوتاه مدت- ميان مدت و بلند مدت رابراي مردم تشريح نماید.
4- يكه و تنها به جنگ مشكلات رفتن فولاد هم باشد در درازمدت و فرسودگي روحي و خستگي جسمي را در پي خواهد داشت اقایی هاشمي بايد از تمام پتانسيلهاي انساني در حل مسائل استفاده بهينه را بنمايد وبا تشکیل کارگروهایی در شهرستانهای مختلف ازاین ظرفیت استفاده نماید
5- جناب هاشمی به عنوان نماینده مردم بايد با صداي رسا و فريادي بلند از تريبون مجلس بحران كهگيلويه را كه فقر است و بيكاري و تبعيض و عدم توسعه همه جانبه است به گوش همه مردم و مسئولين كشور برساند و وجدانهاي بيدار را براي قضاوت و مشاهده وضعيت كهگيلويه به اين شهر بياورد.
6- دفاترنماینده مردم در شهرستانها پتانسيل ها و ظرفيت هاي و مشكلات مردم را به ترتيم اولويت دسته بندي كرده و در اختيار ايشان قرار دهند.
در پايان از خداوند منان عاجزانه، خاضعانه و خاشعانه توفيق روز افزون نماینده مردم رادر حل مشكلات خواستارم.
خدايا چنان كن سرانجام كارتوخشنودباشي وما رستگار
قادر قادرنسب
كارشناس ارشد مديريت
در پايان يك توصيه به مردم عزيز و چند توصيه به آقاي هاشمي نماینده مردم عزيز و مظلوم كهگيلويه دارم.
به نماینده خودتان فرصت دهید
شما كه عادت كرده ايد به نداري و بيكاري به مدت يك سال دندان روي جگر بگذاريد و از مراجعات مكرر و توقع كار فردي به هاشمي امتناع بورزيد و خويش تن داري و آبروداري كنيد تا هاشمي بتواند به فراغت بال بيشتري به جنگ مشكلات برود و مثل نمايندگان ادوار گذشته دچار روزمرگي نگردد
لکن آقاي هاشمي ميبايست با استفاده از تمام ظرفيتهاي لازم محلي و كشوري با رويكرد تعامل با بخش دولتي و خصوصي و ارتباط با خيرين و با استفاده از توان تمام مجموعه بويژه طرفداران صديقش در حل مشكلات بكوشد.
2- هاشمي مي بايست غافل از قاطبه مردم نشود و با استفاده از نيروهاي توانمند همه شهرستان ها بويژه كساني كه روحيه گره گشايي در حل و فصل گرفتاري مردم دارند بكارگيري نمايد و از تصميم هاي مكرر در تصميم گيري جداً بپرهيزيد.
3-جناب هاشمي نماینده همه مردم چهارشهرستان است ازاینرو می طلبدبه صورت دوره ای گزارش کار به مردم حوزه انتخابيه دهدهمچنین از برنامه ها و اهداف كوتاه مدت- ميان مدت و بلند مدت رابراي مردم تشريح نماید.
4- يكه و تنها به جنگ مشكلات رفتن فولاد هم باشد در درازمدت و فرسودگي روحي و خستگي جسمي را در پي خواهد داشت اقایی هاشمي بايد از تمام پتانسيلهاي انساني در حل مسائل استفاده بهينه را بنمايد وبا تشکیل کارگروهایی در شهرستانهای مختلف ازاین ظرفیت استفاده نماید
5- جناب هاشمی به عنوان نماینده مردم بايد با صداي رسا و فريادي بلند از تريبون مجلس بحران كهگيلويه را كه فقر است و بيكاري و تبعيض و عدم توسعه همه جانبه است به گوش همه مردم و مسئولين كشور برساند و وجدانهاي بيدار را براي قضاوت و مشاهده وضعيت كهگيلويه به اين شهر بياورد.
6- دفاترنماینده مردم در شهرستانها پتانسيل ها و ظرفيت هاي و مشكلات مردم را به ترتيم اولويت دسته بندي كرده و در اختيار ايشان قرار دهند.
در پايان از خداوند منان عاجزانه، خاضعانه و خاشعانه توفيق روز افزون نماینده مردم رادر حل مشكلات خواستارم.
خدايا چنان كن سرانجام كارتوخشنودباشي وما رستگار
قادر قادرنسب
كارشناس ارشد مديريت
غیر قابل انتشار: ۴
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۴۹
شما مشکلات را گفتید مادیدیم و لمس کردیم ...اما چرا بعضی یک شبه میلیاردر شدند و برادرانشان در فقرند؟چرا بعضی بعدازبازنشستگی،جای دیگربکارگرفته میشوند همین جوانان بکار گرفته شوند
چرا اینهمه خدمت را فراموش کردی و به هاشمی پور چسبیدید
اگر جیب من هم پربشد شاید مثل شما سخن بگفتیم...
نکاتتان اولش زیبا بود ودرد همه ما را گفتی اما آخرش هدفتون را نشون دادید
حاجی عدلمان عید پارسال قول داد عیدی به بچه های پست نوروزی در سه شهرستان بدهد خلف وعده کرده و همه رابه سخره گرفته..... ما امیدمان به نماینده نیست امیدمان به خدایمان و عنایت ولیمان و نائب او رهبر عزیزمان است.
التماس دعا دارم جناب قادری نسب
خوب ومفصل نوشتی دایی جانامیدوارم این روحیه مطالبه گری همگانی شود وروزبه روز شاهد بهترشدن اوضاع باشیم....
باسلام ،این همه خدمت در نظام مقدس جمهوری اسلامی به این حوزه شد،بی انصافی است با این همه سیاه نمایی،وآقا جوری حرف زدند که گویی منجی آخرالزمان آمد،حالا کسی منکر مشکلات وکمبودها نیست،ولی باید با گذر زمان حرف زد. رطب خورده کی منع رطب کند.کسی که خودش عامل اصلی رانت ورانتخواری بوده وهردوره بایکی از نامزدها هماهنگ میشه وگذشته خودرا نفی میکنه چطور میتونه اینهمه ادعا داشته باشه که انتظار مبارزه با رانت وعدالت باشه.عدالتی که اگه باشه باید درباره خودت جنابتان اجرابشه ودرصورت اجرا خیلی چیزها مشخص میشه. دستت درد نکند جناب حاج قادری نسب . انچه شما نوستید درست صحیخ ولی اینجا یک سوال مطرح میشود که در این بین مردم چکاره اند .چه نقشی دارند ..؟؟؟.مررم بغیر از نگاه کردن هیچ کاری از دستشون برنمیاید . دست مریزاد . به آینده امیدوار باشیم . ماخانه بدوشان غم سیلاب نداریم .شکمت پره وازروی شکم پرداری حرف میزنیدآقای قادری .انشای خوبی نوشتی اماانشادیگه امروزنمره نداره درود بر حاجي عزيز به اميد روزي كه نكاتي كه گوشزد فرمودين اجرايي بشه و جناب هاشمي با توجه به پتانسيل بالاشون انشالله اجرايي خواهدشد به آينده اميدواريم سلام دوستانبیایید با انصاف نظر بدیم چون بزرگ ترین دلیل عقب ماندگی ما همین تنگ نظری و تخریب نیروهای نخبه هست.
جناب قادری نسب یکی از نیروهای دلسوز و رزمندگان یادگار دفاع مقدس هستند و نکات خوبی را عنوان کردند.
سردببر محترم سایت هم لطف کنند و تهمت های غیراخلاقی را منتشر نکنند چون در چنین شرایطی بداخلاقی برجامعه حاکم خواهد,شد
درودبرحاحی قادری نسب .. ایشون بچه این منطقه هست و دوست داره منطقه کهگیلویه دچارتغییربشه ایشون بینش سیاسی داره که حالا اومد طرف جناب هاشمی
با اینکه میتونست چشم بیننده ولی اینکارو نکرد و از مشکلات نوشت باشد انشالله جناب سردارهاشمی تغییر ایجاد نماید
من طرفدارموحد هستم و بهش عشق می ورزم ولی مگه هرکی یه دوره با موحدبود تاابد باید تو مسیر ایشون باشه ..قادری نسب یه رزمنده وجانبازهست دید مسیر موحد به سمت امثال هاشمی رفسنجانی رفت و مسیرش تغیر داد سلام دوستان جناب حاج قادر نسب واقعیتتهارا بیان کردن ایشان انسانی واقع بین و واقع نگرند شمادقت کنید به مطالب احدی رازیرسوال نبردند مقایسه با دیگر شهرستانها و بقیه استان که چطور پیشرفت کردند داشتند ایشان بیش از هفتاد ما۰ در میدان نبرد حضور داشتند وجانبازند ایشان از سرمایه های نظام دواستان هستند دست مریزاد دلاور سلام دوستان اولا ببینید چه گفت نه کی گفت دوما ایشان بچه شهرستان لنده است ودر دلسوزی وتعلق خاطرش به شهرستان شکی نیست وی رزمنده جانباز وجزء نیروهای ارزشی وبا اصالت شهرستان است وجزء افتخارات این دیار است ما به چنین انسانهایی که به حمدالله کم نیستند افتخار افتخار می کنیم خدایا عقیده ام رااز عقده ام مصون بدار درود بر حاجی عزیزمطالب خوبی بود
در تکمیل این مطاب عرض کنم تنها راه نجات دهدشت از بن بست خارج شدن است
اگر پروژه پاتاوه-دهدشت باز بشه و از اون سر به خوزستان و رامهرمز و اهواز و بندر امام وصل بشه قطع رونق اقتصادی در دهدشت صدبرابر میشود
انشالله دهدشت درست میشه
درود برشما خیلی زیبا مشکلات را عنوان کردید خصوصأ آنجا که به وضعیت تحصیل کرده های ما در بوشهر اشاره کردید.
امیدوارم آقای هاشمی هم تحت تأثیر نوشته شما و راهکارهایی که ارایه دادید قرار گیرد .امیدوارم
انشاء الله دغدغه های جناب قادری نسب را آقای هاشمی پور درست پاسخ دهد ودر اولین فرصت برای برون رفت لنده از بن بست جاده تشان به لنده را کلید بزندتابد بینأن به توانمندی هاشمی پور باور کنند سردار قادری نسب را هررزمنده آیه یک تیر به دشمن کرده باشد میشناسش ایشان ازنیروهای شاخص جنگ بودن فداکاری وازخودگذشتگی ایشان راهیچ رزمنده ای فراموش نخواهد کرد متاسفانه لنده آیها به خودزني مهارت دارند ایشان دردهه هفتاد برای لر بویژه دهدشتیها دربوشهر افتخار آفرید تاجایکه مورد اتهام قرار گرفت وحقا ازقلم زنی اش بی خبر بودم حالابه عنوان یه رزمنده بهش افتخار میکنم ازسردارشهاب وسردارعظیمی فر وسرداردولت آبادی ودیگرسردارن بپرسید که قادری نسب کیست درجنگ چه کارهای کردازخدابترسیدعلیه فرزندان خودتا اینقدر افترا نبندید حقا که خوب قلم زدید جناب سرهنگ واقعا درلنده نیروهای خوبی مانند حاج قادرقادری نسب وحاج خداکرم مرادی بااینکه میگن نظامی ها خشک هستند ولی آنچنان محبوب هستند که همه میدانند منطقه موگرمون لنده را این دوشخصیت یک دست کردندوهمه یک دست به خاطر این دو عزبررای به سردارهاشمی دادند.ج پاينده و برقرار باشيد سردار كهگلويه به امثال شما افتخار ميكند اميدوارم كه به غرض ورزي هاي بعضي از دوستان اعتنا نكنيد و همچنان با قدرت براي آبادي كهگلويه در تكاپو باشيد مث هميشه عموجان به داشتن چنین نیروهای افتخار کنید حضرات طیبی نه دنبال تخربیشان بروید خوش بودگرمحک تجربه آید به میان سیه روی شود هرکه دراو غش باشد من از سال ۶۱ جناب سرهنگ قادر ینسب را می شناسم باهم در اطلا عات عملیات لشکر المهدی بودیم ایشان فراجناحی فرامنطقه ای و متناسب با ضرورتهای مردم هم تصمیم ساز است وهم تصمیم گیر ایشان خوش فکرند لجاجت فکری و سلیقه ای ندارد همچنین که در مقاله اش گفته حل مشکل مردم را ارجح تر از منافع فردی و گروهی میدانند عامل به این مهمند به نظر بنده حقیر ، هیچ انسانی به تنهائی قادر نخواهد بود که موفق شود،، نماینده باید با کمک گرفتن از افکار مختلف و با مشورت و طبقه بندی مشکلات از نظر زمانی در رفع آنها گام بردارد ، که تاکنون جناب سردار هاشمی چنین کاری را نکرده‌اند،خدا عاقبت همه را به خیر کنه،، جناب سردار اون زمان که امثال جنابعالی برای رسیدن به مطامع شخصی اجازه تفکر به موحد را نمی دادین را فراموش کردی - اون زمان که جنابعالی درب خانه موحد را از پاشنه در آوردی را فراموش کردی چرا اون موقع این بیانات را نمی فرمودی - یادت رفته موحد از چوبه دار نجاتت داد.لا اقل نمک نشناس نباش تنها پرونده ای که در طول تاریخ انقلاب اسلامی هم باز پرس وهم داستان نظامی استان بوشهرهر دو با هم تعلیق واز کار بر کنار شدند پرونده بازداشت غیر قانونی سرهنگ قادری نسب بوده که در استان فارس منع تعقیب خورد ودر همان استان فرمانده دو شهرستان یعنی دیلم ودیرشده اندبیشتر از این به موحد وفاداری نسب تهمت نزنید اقای راستین شما چه قدر به موحد نزدیک هستید که ایشان را متهم میکنید به اینکه افراد اعدامی رااز چوبه دار نجات میداد پس معلوم است که شما هم از نجات یافتگان از چوبه دار هستید نمک نشناس شدید از کوزه همون برون تراود که در اوست اقای راستین شما چه قدر به موحد نزدیک هستیدکه ایشان را متهم می کنید به اینکه افراد اعدامی رااز چوبه دارنجات میداد پس معلوم است که امثال شما هم از نجات یافتگان از چوبه دار هستید که نمک شناس شدید اگر چوبه دار در نظام اسلامی عدالت است پس بر عکسش بی عدالتی است وهر کس باید جوابگوی اعمالش باشد آن مطالبی که بر علیه موحد می گفتند که اعدامیها را نجات میدهد بویژه قاچاق چیان مواد مخدر را شما تایید میکنید تواون پرونده جناب راستین ها حق به حق داررسید ودیدی تمام دستان پشت پرده که نقشه برای سرهنگ قادری نسب کشیده بودن دستگیرشدند جناب راشین بزرگترین دشمنی با کسی بد دفاع کردن از اوست درحقيقت تو بزرگترین جفا رادر حق جناب موحد روا داشتید دوستی خاله خرسه یعنی همین مطلب بسیارگیرا و شیوایی بیان کردید انصافا رگه های حب و بغض در مطلب بسیار کمرنگ هست واقعیت ها را بازگو کردید . به واقع هر انسان صاحب تفکر و شعور با خواندن این مطلب به نیات خیرخواهانه شما جناب قادری نسب پی خواهد برد . بگذار دیگران هر چه دوست دارند سنگ اندازی کنند انسان های بزرگ چون شما به سادگی کوتاه نمی آیند . مانا و جاوید باشید خنده ام گرفت. آقای راشین یا هرکس که هستی ، دادگاه نظام جمهوری اسلامی مبرا از این تهمتهای القایی شماست واز طرفی مقام شامخ روحانیت وازجمله حاج آقای موحد منزه ازاین افتراءت است وجناب سرهنگ قادری نسب کسی است که همه اورا می شناسندودرپرونده کذایی تبریه وقاضی تعلیق شد دوستان عزیز ؛سزهنگ قادری نسب جانباز هشت سال دفاع مقدس وبه نوعی یادگار شهدای جنگ تحمیلی است ؛تا جایی که اینجانب از بزرگان جنگ شنیده ام ایشان چه در زمان جنگ و چه دوره پس از جنگ همیشه پشتیبان مردم وپرچمدار ولایت فقیه بودند،مردی فارغ از هر گونه ریا وتملق بوده وهیچگاه مال ومنال دنیوی را بر ارزشهای دینی وانسانی وانقلابی ترجیع ندادند دیگر قضاوت را به خودتان واگذار میکنم ولی از روی انصاف واگاهی در مورد نامبرده قضاوت نمایید: جناب راشین مظلومیت حاج آقا موحد از همین دشمنان دوست نمایش نشات گرفته شان وجایگاه موحد بالاتر ازاین سخنان سخیف است ایشان از حق ومظلومیت دفاع کرده وخواهد کرد واز مفاخر نظام وکشورند واین شایعات دشمنان انقلاب ونظامند که حاج آقا موحد اعدامیها را نجات داده ومیده وهمین شایعات زشت وناپسند فضای جامعه رامسموم وافراد شاخص راتخریب میکنند واز طرفی سرهنگ قادر ی نسب هم از شاخصین ویادگاران هشت سال دفاع مقدس واز جانبازان وفرماندهان شجاع جنگ وحافظ امنیت مرز وکشورند وناجوانمردانه است که به ایشان هم توهین شود آقای نمک شناس تومعنی این جمله را می فهمی؟ من اطلاع دقیق دارم که آقای موحد از حق قادری نسب دفاع کرده ودرمقابل در چند دوره قادری نسب ازبوشهر تالنده وچاروسا مردم را بسیج کرد وبه ایشان رای دادن پس متوجه باش یک قدم وظیفه را باصد قدم ایثار قادری نسب پاسخ دادند اما واقعا موحد دینش را به خدا ومردم ادا کرد؟ پس چرا موحد بدون درنظر گرفتن مصالح عمومی موحد به بهبهان میره و حق ضرغامی را نادیده میگیرد ودر محل هم به مژدهی که چند دوره باموحد بودن حمایت نمیکند وحقوق مردم طیبی از بهبهان تا کهگیلویه پایمال می گردد ازاین مهمتر نمک شناس در تشکیلات موحد دراین همه مدت یکی پیدا نمی شدهم کاندید بشود کاندید هم هیچ یه استاندار یه معاون وزیر یه وزیر دراین چند درتشکیلات موحد که نماینده ابدی مان هست پیدا شد؟ درمقابل جناح چپ که من تو درکهگیلو یه بهشون حق حیات نمیدهیم وهرگز نماینده نداشته اند تمامشان وهرچه بودند وای کاش بیشتر از بچه های استان به چپ می پیوستد همه شان بالاترین ومهمترین منصبهارا دارند پس رشد وپویایی در بی صاحبی بشتراز یک تشکیلات صاحب دار وچهل ساله است !!! واز طرفی منو شما که به عقد داآیم درآمدیم خودش یک طرفه طلاقمان را داده ورفته وبدون خبر تصمیم به پیوند مجدد گرفتن خالق ومخلوق شناس قادری نسب نمک نشناس است به موحد یا شما وموحد به مردم وبنیان گذارتون به میر احمد تقوی که تمام شناسنامه تون بود وهست وخواهد بود آیا سزای نیکی این بود که پس از چهل سال تهمت واهانت وبدبینی مردم به حاج آقا تقوی پدر معنوی منطقه به خاطرحمایتش از موحد سزاوار بود که چنین برخوردی باش شود گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ی من آنچه به جایی نرسد فریاد است 
درود خدا بر شما جناب سرهنگ حاج قادرى نسبکلا وظیفه نماینده تامین بودجه یه شهر هست باید انتخاب نماینده درست و حساب شده انتخاب بشه ، اما مشکل شهرستانا اینه قومی و طایفه ای انتخاب میکنن و کاری به علم و تخصص ندارن نماینده باید اقتدار و زبون داشته باشه ، باید اینقدر علم و دانش و سواد سیاسی داشته باشه که بتونه یه فرماندار مقتدر و یه شهردار خوب انتخاب کنه ، ولی متاسفانه انتخابات همیشه طایفه ای و سیاسیه ، و در آخر علم دانش و دنبال ادامه تحصیل رفتن هم باز تو کشور ما بدون برنامه ریزی و هدف شخصی هست که باید از وزارت آموزش پرورش درست بشه تا برسه به آموزش پرورش استان و شهرستان که هر شهری به چه تخصصی نیاز داره
آهاى ناشناس نسبتا محترمبزرگترين مصيبت براى يك انسان اين است كه نه سواد كافى براى سخن گفتن داشته باشد، نه شعور لازم براى خاموش ماندن
درود و زنده باد جناب حاج قادري نسب عزيز
جناب سرهنگ قادری نسب مقاله ات را خواندم حقا علمی دقیق وظریف مشکلات مردم ومنطقه را مطرح کردی معلومه مخالفا عقده گشاّیی می کنند وبه عقده ایها محل نده... جناب سرهنگ قادرى نسب متنتون خوندم خیلی خوب بود و بالاتر از فهم و شعور کسایی هستن که دنبال تخریب شما هستند مایه افتخارى جنابكو گوش شنوا !!!!!
بختی همین جاست که چوپان میشه نماینده بعد عقده سوار شدن هواپیما و سفر خارج و هزار عقده های دیگه رو میخواد از جیب ببت المال براورده کنه
توصیه بنده به دوستان عزیز بالابردن آستانه تحمل است مطالب جناب قادری نسب دردهای پیدا و پنهان منطقه محروم و مظلوم کهگیلویه بزرگ است ایشان و دیگر اصحاب قلم را در بیان واقعیت های تلخ جامعه و درنهایت پیدا نمودن راه حلهای منطبق با واقعیت یاری نماییم هنر ما تخریب نخبگان است.بسیار زیبا نوشتین جناب قادری نسب.کهگیلویه برای برون رفت از این وضعیت به همفکری بزرگانی چون شما نیازمند است.درود به شرفتان احسنت جناب قادری نسب بهره بردیم من چندبار ای مقاله را خواندم هیچ متن ومطلبی علیه کس خاصی مشاهده نکردم که بعضی از هواداران آقای موحد برافروخته حرف زدند تازه موحد که ده سال پیش از کهگیلویه رفت لااقل این دفاع های بی مورد درخصوص عملکرد جناب بزگواری کمی توجیه داشت بهرحال بگذارید نقد ونقادی درجامعه رواج پیدا کند ضمن تشکر از نگارنده که قلم زن کم نظیریست سلام خدمت حاج قادری نسب. وا قعا متن جالب و قشنگی نوستید. امیدواریم حامیان سردار هاشمی فرصت دهند وسردار هم پیگیر باشند انشاالله مطالب بسیار زیبایی بیان کردین ودرد واقعی مردم این شهرستانها را بیان نمودین وامیدوارم سردار هاشمی ازتحربیات باارزش افرادی مثل جناب سرهنگ بیشتر استفاده کنن وبرا ادمهای بی انصافی که فقط دنبال اشکال گرفتن های بی مورد وادمهای عقده ای هستن متاسفم وخداوند این افراد را به راه راست دعوت کند.. درود برشما سردار درود برشما بنده چون خودم در دریا مسئولیت داشتم درهمان زمان به بوشهر رفتم جویای احوال جناب سرهنگ قادری نصب شدم واین بسیار افتخار کردم به اینکه قادر نصب بی گناهی اش محرز بود که بلطف خدا و زحمات صادقانه اش هم قاضی وهم مسئول حفاطتی که بقصد تخریب این رزمنده هشت سال دفاع واقعا که مظلومانه غریبانه مورد بی مهری قرار گرفته بود هر دو درحال متواری بودند که بعدآ هم به سزای اعمال خود شان رسیدند و اتفاقا به خانه اش رفتم وتشکر کردم از ایشان وجودش مایه افتخار کهگیلویه بزرگ می‌باشد