2) در مسیر اهواز به یکی از
مبادی خروجی زائران حسینی و در جائی که پیرامونش بانک و عابر بانکی نیست؛ تابلویی
توجهمان را به خودش جلب میکند! « چک شما را خریداریم !!! » امید که هدف این
رستوراندار عزیز کارراهاندازی باشد و نه صرفا کاسبی و ...
3) با وجود بارها گفتن و خواهش و تاکید مبنی بر اینکه زائران عزیز تو را به خدا پیش از آمدن ویزا داشته باشند اما باز هم در مرزهای مختلف انبوهی از زائران را میشود دید که با «نیت» زیارت، عزم سفر و شال و کلاه کردهاند و تا اینجا آمدهاند و حتما به همین میزان هم ماجورند اما بهخاطر نداشتن ویزا از مرز اجازه عبور ندارند و فعلا تا اطلاع ثانوی که ضوابط برقرار است و بدون گذرنامه و طی مراحل قانونی نمیشود رفت!
کاش پیش از دیر و دور شدن از زمان و قبل از وقوع هرگونه حادثه ناخوشایند محتمل و فوران شور عاشورایی این عزیزان هیئتی که به وفور مشهود است همانند سال گذشته زمینه صدور ویزا در مرز نیز پیش بینی شود و کانال کاتالیزور برای مواردی اینچنینی مدنظر باشد!
4) زائر اربعین بودن زمان نمیشناسد چرا که حال و هوای بارانی بسیاری از لب مرزیها بهار را گواهی می دهد ... چشمانی اشکبار و چهره ای حزین و گام برداشتن با ریتم روضه و بر سر و سینه زنان که همگی نشان از آمادگی زائر دارد و عجیب نیست که چرا بالاترین عبادات را سخت ترین آنها دانسته اند ... و انگار این سنت کربلا رفتن که از قدیم الایام به سختی ممکن می شده هنوز هم قرار نیست کاملا بی خطر و به سهولت باشد ...بیخود نیست که کربلا را کرب و بلا میگویند...
5) سبقت در خدمت اتفاق جالبیست که اینجا رسم شده است ؛ انگار
بعضی هموطنان عزیزمان هم از عراقیهای متعصب
و به شدت معتقد خدمت به زائر اربعین آموخته اند این شیوه کار بی منت را ... از
واکس زدن صلواتی تا تعارف به چای و خرما و غذا آوردن و ... هرچند که ای کاش این
روح و روحیه در تمام سال تکثیر می شد تا شمیم زیبایش منتشر و فرشتگان الهی، بهشتی شدن عاشورائیان عاشق حسین (ع) را بشارت
بخشند ...
6 ) بسیاری از عکسها ، نامشان و اصلا ذاتشان انگار بدون شرح است چون خودشان باید ببویند که هر حرف و سخن و گفتنی درباره شان بیهوده گویی و لغو و لقلقه زبان است و ... گوشه ای از این حظ معنوی در گزارش روز خبرنگار و عکاس تابناک رضوی در راه بهشت کربلا ...