مرور روزنامه‌های دوشنبه ۱۶ بهمن
دافعه قیمت گذاری دستوری، فاز دوم تصویب افزایش تعطیلات آخر هفته، قفل بر بودجه استان ها!، افزایش تعداد تأیید صلاحیت شده‌ها به ۱۴ هزار نفر، ابطال مجوز‌های بیمارستان گاندی، بود و نبود نفت ایران در بازار جهانی، واردات پهپاد ممنوع شد؟، زندگی محدود در دریاچه ارومیه و سازمان همکاری شانگ‌های و اقتصاد ایران در سال ۲۰۲۴ از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است.
کد خبر: ۱۱۵۲۹۳۰
تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۴۰۲ - ۰۹:۲۰ 05 February 2024

 

به گزارش «تابناک» روزنامه‌های امروز دوشنبه ۱۶ بهمن ماه در حالی چاپ و منتشر شد که ریسک امنیتی واشنگتن در خاورمیانه، بازگشت دلار آزاد به کانال ۵۵ هزار تومان، یمن زیر آتش و جزئیاتی از قانون جدید بازنشستگی در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

 
 


در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم: 

 
 
 
 
 
Remaining Time -0:17
 
logo

حساب وین کارت باز کن، ۱۰۰ میلیون جایزه ببر!

دریافت وین‌کارت
 


چراغ را خاموش نکنید


حمزه نوذری جامعه‌شناس طی یادداشتی در شماره امروز شرق با عنوان چراغ را خاموش نکنید نوشت: به‌تازگی در خبر‌ها نقل شده معاون آموزشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری اعلام کرده چراغ ۲۱ هزار کد رشته محل‌های دوره‌های کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری را خاموش کردیم و اگر رشته‌ای مجددا تقاضا از نظر شغلی داشته باشد، دوباره چراغ را روشن می‌کنیم. معنی حرف این است که همه چیز اقتصادی است و علم نیز تا آنجایی به کار می‌آید که دارای وجه اقتصادی باشد. گویی هیچ چیز نمی‌تواند با وظایف اقتصادی رقابت کند. انگار امروزه علم هم فقط تا آنجا که به درد حرفه‌های اقتصادی بخورد، اعتبار دارد. این است که جامعه امروز ما نیز مانند همه جوامع دیگر بیش از هر چیز جامعه‌ای است اساسا اقتصادی و دیگر پدیده‌ها در نسبت به آن سنجیده و ارزیابی می‌شود. بگذارید مطلب را بیشتر باز کنیم. سال‌ها است که در نهاد‌های علمی از‌جمله وزارت عتف به دنبال اصلاح دانشگاه با مفاهیمی مانند تحول در علوم انسانی یا به‌تازگی طرح آمایش آموزش عالی هستند. در کوشش اخیر برای افزایش کارآمدی دانشگاه مسئولان به سراغ حرفه و شغل رفته‌اند تا بر‌اساس‌آن کلید چراغ و روشن‌کردن علم را به دست بگیرند. این یعنی شبیه‌کردن دانشگاه به بنگاه و شرکت. آیا دانشگاه دنباله‌رو و پیرو منطق بازار، صنعت و تجارت است؟ آیا آنچه در اقتصاد انحصاری امروز جامعه ایران می‌گذرد، می‌تواند مبنای خاموش‌کردن چراغ برخی رشته‌های دانشگاهی باشد؟ این‌گونه مواجه‌شدن با علم یعنی اینکه عقلانیت ابزاری بر علم و دانشگاه حاکم است.

 

از منظر این رویکرد، چراغ برخی علوم تا زمانی روشن است که فارغ‌التحصیلانش بتوانند در اقتصاد انحصاری امروز در جایی شاغل شوند. گروهی با تکیه بر برخی آمار‌های رصد اشتغال فارغ‌التحصیلان که در دانشگاه‌ها در حال انجام است، مسئول روشن و خاموش‌کردن چراغ رشته‌های دانشگاهی می‌شوند. اگر جای رشته‌های علمی در دانشگاه نیست پس در کجا باید رشد کنند و توسعه یابند. اگر فارغ‌التحصیلان یک رشته دانشگاهی نتوانستند در اقتصاد دچار تحریم‌های ظالمانه و غیرانسانی و انحصاری امروز ما شغل بیابند، توجیه مناسبی برای خاموش‌کردن چراغ علم است؟ جالب است که از اصطلاح خاموش‌کردن چراغ استفاده شده است. اگر چراغ است که خاموش‌کردنش روا نیست. اگر معتقد به منطق عرضه و تقاضای اقتصاد هستید که این‌گونه عمل نمی‌شود و اگر تقاضایی برای رشته علمی نبود، خود‌به‌خود کسی سراغ این رشته‌ها نمی‌رود و دیگر نیازی به خاموش‌کردنش نیست؛ یعنی تصمیم‌گیری را برعهده متقاضیان و جامعه بگذارید.

 

همه می‌دانیم اینکه قابلیت جذب فارغ‌التحصیل دانشگاهی کاهش یافته است، هم مربوط به اوضاع اقتصادی فعلی است و هم به افزایش خارق‌العاده صندلی‌های دانشگاهی. از طرفی هم تناقض آشکاری بین الزام‌های آموزشی و یافتن شغل وجود دارد. من نیز معتقدم این یک مسئله اساسی است که باید مورد مطالعه عمیق قرار گیرد و مسئولان وزارت علوم، تحقیقات و فناوری که از استادن باسابقه هستند، به چنین موضوعاتی اشراف دارند؛ اما لازم است همه وجوه و ابعاد یک پدیده واکاوی شود.

سویه دیگر مطالبه اصلاح دانشگاه، برخلاف منطق حرفه و شغل، این است که برای آزادی و تفکر مستقل اولویت قائل شویم؛ یعنی دانشگاه محلی برای آموزش نیروی کار برای صنعت و بازار نیست، بلکه محلی است برای رشد انسان‌های مستقل و آزاداندیش. این دو رویکرد الزامات جداگانه‌ای و گاه ناسازگار دارند. تلفیق منطق مفید‌بودن رشته دانشگاه برای بازار و صنعت با منطق ایجاد فضایی برای انسان خودآیین و دارای تفکر مستقل کار دشواری است؛ هرچند فکر می‌کنم با در پیش گرفتن رویکرد دومی چه‌بسا جامعه، اقتصاد و بازار پویا‌تر شود. اگر بر‌اساس شرایط موجود در بازار و صنعت، دانشگاه دست‌اندر‌کار تربیت نیروی کار باشد، بعد از مدتی با تغییر و تحولات صنعتی و حرفه‌ای، علم و رشته دانشگاهی هم قدیمی و منسوخ می‌شود؛ ولی اگر مبنا بر پرورش و توسعه تفکر آزاد و مستقل باشد، احتمالا شاهد کنشگرانی باشیم که شرایط اقتصاد و بازار را متحول می‌کنند. هرکدام از این دو رویکرد، دروس و طرح درس‌های متفاوتی نیز طلب می‌کند. اگر نهاد‌های علم دغدغه تناسب رشته‌های دانشگاهی با بازار را دارند، پس چرا در برنامه درسی و طرح درس‌ها چنین هدفی کمتر دنبال می‌شود. چرا کماکان برخی دستورالعمل‌های آموزشی ناکارآمد اعمال می‌شوند. به‌عنوان مثال اگر دانشجوی دوره کارشناسی سر امتحان آخر ترم حاضر نشود، حتی اگر در طول ترم بر‌اساس طرح درس استاد نمره قبولی دریافت کرده باشد، باز هم نمی‌توان برای او نمره در نظر گرفت؛ یعنی آزمون نهایی وتویی است؛ حتی اگر فقط پنج نمره داشته باشد؛ حتی اگر مربوط به درسی مانند کارآفرینی باشد. لطفا چراغ علم و رشته‌های دانشگاهی را فقط براساس حرفه و شغل خاموش نکنید و اگر چراغی خاموش شده است، ببینید چرا این اتفاق افتاده و اگر از تندباد‌ها بوده است، سعی کنید دوباره چراغ را روشن کنید؛ این‌بار مقاوم در مقابل تندبادها.


پای فوتبال در زمین اقتصاد 


نیما غلامرضایی طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار با عنوان پای فوتبال در زمین اقتصاد نوشت: قیمت دلار و طلا طی روز‌های گذشته با نوسان‌هایی همراه بوده است. بالا رفتن قیمت دلار همزمان با بازی‌های آسیایی پای اقتصاد را به زمین فوتبال هم باز کرد. روز شنبه در حالی که تیم ملی ایران توانست بعد از ۱۸ سال طلسم برد ژاپن را بشکند و در یک بازی چشم نواز مردم را دلشاد کند آن سوی ماجرا و بعد از این بازی رامین رضائیان بازیکن تیم ملی در مصاحبه خود از شرف بازیکنان گفت و در ادامه، اما نسبت به قیمت دلار نیز انتقاد کرد. گویی که این دو مقوله به هم ارتباط دارد که البته دارد. واقعیت این است که اگر فوتبال را در بستر یک رخداد اجتماعی ببینیم، احساسات مردم نسبت به آن نیز تابعی از سایر روید‌ها در سپهر سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. کمایانکه با نگاه واقع بینانه بروز شادی بعد از این پیروزی جذاب با سایر جشن‌های پیروزی در سال‌ها گذشته متفاوت بود. موضوعی که می‌تواند محل مطالعه سیاستگذاران قرار گیرد. هرچند اکثریت مردم نسبت به این رویداد خوشحال بودند، اما گلایمندی‌های مردم نسبت به وضعیت اقتصادی و... انگار مجال کمتری برای حضور پرشور در شادی جمعی ایجاد کرد. بخشی از این مسئله را می‌توان از منظر اقتصادی نگاه کرد. بالا رفتن قیمت ارز همواره پیام آور کاهش قدرت خرید و گرانی همه کالا‌ها بوده و این مسئله مستقیما با روان جامعه بازی می‌کند. اضطراب و نبود چشم انداز مشخص با انواع تحلیل‌های منفی مردم را دچار خمودگی و ناامیدی می‌کند. هرچند که قیمت‌ها در بازار روز گذشته تعدیل شد، اما در مجموع نبود چشم انداز چه برای فعالان اقتصادی و چه برای مردم عادی همواره امری ناراحت کننده است. واقعیت آن است که نبود چشم‌انداز استراتژیک و برنامه‌ریزی می‌تواند اعتماد عمومی و سرمایه‌گذاران را تضعیف کند و البته این بی اعتمادی نمود‌های دیگری هم خواهد داشت. نمود آن را این روز‌ها در فوتبال و البته واکنش یک بازیکن هم دیدیم. واقعیت این است که رفتار‌های جمعی تابعی از چندین رخداد در حوزه‌های مختلف است که باید با دقت آسیب شناسی و بررسی شود. شکاف بین دولت و مردم ناشی از عدم شناخت این مناسبات است. درک مردم در شرایط سخت می‌تواند آن‌ها را در بزنگاه‌ها وادار به حرکت جمعی مثبت کند؛ مانند جشنی برای پیروزی تیم فوتبال. این مناسبات هرچه زودتر شناخته شود به طور قطع موثرتر خواهد بود.


انتقاد‌های مغرضانه تعریف‌های بی‌جا


فریدون حسن طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه جوان با عنوان انتقاد‌های مغرضانه تعریف‌های بی‌جا نوشت: پیروزی تیم ملی فوتبال ایران مقابل ژاپن بازتاب‌های زیادی داشت. بسیاری از کارشناسان فوتبال داخلی هم در مورد آن اظهارنظر کرده‌اند، اما در این میان برخی اظهارنظر‌ها بسیار جالب توجه بود. اظهار‌نظر‌هایی که معلوم بود تعریف‌کننده‌های آن به یک‌باره از آن طرف بام افتاده‌اند. جالب بود که برخی حتی پا را از اظهارنظر معمولی هم فراتر گذاشته و ایران را با همین برد قهرمان معرفی کرده بودند. 
جوزدگی در فوتبال ایران یک عادت قدیمی است، عادت به سقوط از بام یک روز از این‌طرف و فرداروز از آن طرف، اما حالا داستان متفاوت است. تفاوتش هم در این است که عده‌ای به اسم پیشکسوت و کارشناس تا صبح روز شنبه، یعنی روز بازی مقابل ژاپن با تمام توان مشغول کوبیدن تیم ملی و سیاه‌نمایی تمام از بازی مقابل ژاپن بودند. عده‌ای که با بی‌رحمی تمام سرمربی تیم ملی و شاگردانش را به سبب کشیده شدن بازی مقابل سوریه به وقت‌های اضافی و پنالتی محکوم به کم‌کاری می‌کردند و منتظر بودند عصر شنبه و بعد از باخت به ژاپن آن‌ها را گردن بزنند، اما نشد. 
جالب است که همان‌ها از عصر شنبه تا همین حالا با چنان حرارتی از بزرگی تیم ایران و تاکتیک بی‌نظیر سرمربی تیم تعریف می‌کنند که همه متعجب می‌مانند که چطور یک نفر می‌تواند به این سرعت رنگ عوض کند! 
این نکته بسیار ظریفی است که باید مورد توجه قرار گیرد. این جوزدگی از هر سم مهلکی، مهلک‌تر است. اینجا ما با آدم‌هایی طرف هستیم که به اسم کارشناس تمام هم و غم‌های شخصی خود را بروز می‌دهند و نان به نرخ روز می‌خورند. 
بر کسی پوشیده نیست که تیم ملی نقاط ضعف زیادی دارد که باید ترمیم شود، اما این حقیقت تلخ هم وجود دارد که بسیاری از این مثلاً پیشکسوتان و کارشناسان در قالب انتقاد مشغول عقده‌گشایی‌های شخصی خود با سرمربی تیم ملی و حتی خود تیم هستند. این نکته تلخ را هم باید خاطرنشان کرد که از ابتدای حضور قلعه‌نویی در تیم ملی، او و کادر فنی‌اش مورد بی‌رحمانه‌ترین تهاجمات قرار گرفته‌اند، حمله‌های ناجوانمردانه‌ای که همانطور که گفتیم تا صبح مسابقه با ژاپن هم ادامه داشت، اما حالا منتقدان ناگهان تبدیل به مصلح شده‌اند و با تعریف و تمجید‌های بی‌جا و اغراق‌آمیز خود سعی دارند خود را حامی تیم ملی نشان دهند. 
حالا و بعد از برتری قاطع مقابل ژاپن، وظیفه اصلی مدیران تیم ملی دور نگه داشتن کادر فنی و بازیکنان از فضای رسانه‌ای، به‌خصوص رسانه‌های مسموم است، یعنی همان رسانه‌هایی که با دادن تریبون به برخی مثلاً کارشناسان چشم‌انتظار شکست خوردن تیم هستند تا بتوانند با خیال راحت همه چیز را زیر سؤال ببرند. همان رسانه‌هایی که امروز در نقش دوستداران تیم ملی ظاهر شده‌اند دو با اغراق سعی دارند کاری کنند که تیم ملی با غروری کاذب راهی بازی نیمه‌نهایی شود. 
باید به‌هوش بود و نه از انتقاد‌های مغرضانه ناراحت شد و نه از تعریف و تمجید‌های بیهوده به خود بالید. باید نقاط ضعف و قدرت را شناخت و با آگاهی کامل گام به میدان گذاشت، درست مانند بازی با ژاپن. تنها در این صورت است که می‌توانیم به راحتی گام به جلو برداریم و تا فتح جام ملت‌ها به پیش برویم. فراموش نکنیم که هر وقت خواسته‌ایم، توانسته‌ایم. پس امیر قلعه‌نویی و شاگردانش حواس‌شان به کار خودشان باشد تا باز هم بتوانند افتخار‌آفرینی کنند.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار