میان خاطرات دوران کودکی با چهره کنونی زادگاهمان فاصله بسیاری وجود دارد.
کد خبر: ۱۱۰۲۰۵
تاریخ انتشار: ۲۰ مهر ۱۳۹۴ - ۱۱:۱۴ 12 October 2015
تصویر ذهنی من از محله دوران کودکی و نوجوانی ام گستره وسیع باغ ها و مزارع کشاورزی، سرسبزی و نشاط صحراها در بهار و تابستان، زمستان های پربرف، کوچه پس کوچه های باریک، مردم آشنا، گویش خاص، خانه های حیاط دار با نمای آجری و کاهگلی و آداب و رسوم ویژه در مناسبت های مختلف نظیر نوروز و روزهای تاسوعا و عاشوراست، تمام این نمادها همان چیزهایی است که با عبور از نسل ها هویت و ریشه هایم را ساخته اند.
اما امروز جریان زندگی در محله ام به گونه ای دیگری رقم خورده که حسی در من برنمی انگیزد. ساکنان جدیدش را نمی شناسم. صحراها، باغ ها و مزارعش به واحدهای مسکونی و تجاری خشک و بی روحی تبدیل شده که با ریشه ها، داشته ها و خاطراتم فاصله دارد. راستی خاطرات امروز پدر و مادرهای جوان برای نسل های بعد چه خواهد بود؟ خوب یا بد بودن تغییر هویت به چه چیز مربوط می شود؟
واقعیت این است که هویت نمی تواند به خودی خود مثبت یا منفی باشد بلکه مجموعه صفاتی وجود دارند که می توانند وجوه تمایز و تشابه به امری را تعیین کنند. مثلا هویت خیابان ولیعصر به درختانش است حال اگر این درخت ها نباشد قطعا هویت این خیابان تغییر می کند و این تغییر خوبی نیست.
در این باره مصطفی بهزادفر، طراح شهری و استاد دانشگاه علم وصنعت معتقد است، انسان ها فطرتا به هویت های مطلوب تعلق خاطر پیدا می کنند و به سمت خوبی ها گرایش دارند. از نظر این استاد دانشگاه، پایتخت در تغییر صفات و ویژگی های هویتی خود در طول یک قرن گذشته غالبا مثبت ها را رها کرده و با منفی ها هم هویت شده است.
به عنوان مثال درگذشته در حوزه تهران روستاهایی با ویژگی های خاص روستاهای کوهستانی جنوب البرز وجود داشت که پایدارترین صفات را داشتند اما در طول زمان تخریب شدند. به گفته بهزادفر تهران 250سال قبل 15هزار نفر جمعیت داشت. 
ساکنان آن با یک سری صفات که همه هم مثبت بودند و هویت محل زندگی شان را تشکیل می داد با یکدیگر هم هویت بودند اما امروز با تنوعی از اقوام با فرهنگ های مختلف مواجهیم و از آنجا که شکل گیری فرهنگ به ده ها سال زمان نیاز دارد، افراد نتوانستند در مواجهه با هم به راحتی هم پیوند شده یا تعلق خاطر مشترک پیدا کنند.
در چنین شرایطی عامل ارتباط انسان ها به جای اجتماع، ساختمان و معابر شد. 
در چنین جامعه ای افراد فقط به خانه خود احساس تعلق دارند نه به شهر، که این منفی است چون حس کوشیدن را از بین می برد و نه تنها مانع از تحقق شعار شهر ما خانه ما می شود بلکه در دراز مدت به تخریب شهر نیز منجر می شود.
با استناد به آمار، جمعیت امروز تهران در نیم قرن دو برابر افزایش پیدا کرده است. یکی از راه حل های پیشنهاد شده از سوی این استاد دانشگاه این است که تهران بیش از این سنگین نشود. از طرفی باید بتوان از طریق نهادهای مختلف با توسعه فضاهای همگانی نظیر ساخت محورهای تاریخی، فرهنگی و سرای محلات این خرده فرهنگ ها را آمیزش داد تا مردم با هم اجتماع پذیری و هم پیوندی پیدا کنند.
منبع: ايرنا
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار