«دور اول گذشت ولی در دور دوم (حضور جهانگیری در سمت معاون اولی روحانی) قضیه قدری پیچیدهتر شد. اینبار اصلاحطلبان و به طور مشخص آقای جهانگیری مستقیمتر وارد عرصه شدند و به نوعی به یار کمکی آقای روحانی در انتخابات وارد شد و شاید برای آقای جهانگیری این نوعی از خودگذشتگی فراتر از انتظار بود، کاری که انجام داد و بهطور قطع امروز باید از آن پشیمان باشد. اینبار تصور آن بود که گروه اقتصادی دولت در زیرمجموعه معاون اول عمل کند. من نمیدانم که آیا این را با آقای روحانی شرط کردند یا خیر. اگر شرط کردند و معاون اولی را پذیرفتند در این صورت در اولین لحظهای که خلاف آن را دیدند باید کنارهگیری میکردند و اگر شرط نکردند که هیچ ادعایی نمیتوانند داشته باشند.»[4]
*صحبتهای عباس عبدی میتواند مصداق تجاهلالعارف باشد چون او بهتر از هرکسی میداند که اولاً رئیسجمهور روحانی به اذعان اصلاحطلبان هرگز اهل «شرطپذیری» نبوده و نیست و ثانیاً اصلاحطلبان هم هیچ شرط و پیششرطی در هیچ جایگاهی برای رئیسجمهور روحانی نداشتهاند و فقط از هر مقطع و محلی که رئیسجمهور به آنها اجازه حضور داده، به احسن وجه استفاده سیاسی کردهاند. (ضمن اینکه اصلاحطلبان با علم به همین خصلت رئیسجمهور روحانی بود که دو دوره متوالی انتخابات از وی حمایت کردند و خود را «فدائیان روحانی» نامیدند)
ما به آقای عبدی این صحبتهای "الیاس حضرتی" را یادآوری میکنیم که گفته بود: اصلاحطلبان برای حمایت از روحانی هیچ شرطی ندارند.[5]
همچنین اگرچه عبدی شاید خود بهتر میداند! ولی ما از باب تذکر به او یادآوری میکنیم صحبتهای رسول منتجبنیا را که در بعد از انتخابات 96 از این گفت که اصلاحطلبان اشتباه کردند که بدون هیچ شرطی از روحانی در دوره دوم نیز حمایت کردند. او با ابراز تأسف از نگرفتن تعهد از روحانی توسط اصلاحطلبان تأکید کرده بود:
«بنده در ماههای پایانی دولت یازدهم نیز به صراحت عنوان کردم که بزرگان جریان اصلاحات باید فارغ از هرگونه تعارفات و رودربایستیها به صورت جدی با آقای روحانی گفتوگو و مذاکره کنند. متاسفانه اصلاحطلبان در اغلب جلساتی که با آقای روحانی برگزار کردهاند دغدغهها و مطالبات خود را به صورت جدی با ایشان مطرح نکردهاند و اغلب این جلسات به صورت دوستانه برگزار شده است. اصلاحطلبان باید به صورت جدیتر با این مساله برخورد میکردند و با طرح شروط و گرفتن تعهد از آقای روحانی همه ظرفیتهای خود را در انتخابات ریاستجمهوری به میدان میآوردند.»[6]
مسئلهای که تجاهل احتمالی عباس عبدی را بیشتر به رخ میکشد؛ صحبتهای اصلاحطلبان در ایام انتخابات ریاستجمهوری 96 است که خودشان اذعان داشتند رئیسجمهور روحانی برای پذیرفتن نامزد پوششی بودن اسحاق جهانگیری اکراه دارد و این مسئله اصرار اصلاحطلبان است.[7][8]
ما همچنین به آقای عبدی روزهای دولت یازدهم را یادآوری میکنیم که محافل تحلیلی_رسانهای از این میگفتند که روحانی حتی اگر اصلاحطلبان را تبعید هم بکند آنها باز دست از حمایت روحانی برنمیدارند. و یا روزهایی را که اصلاح طلبان میگفتند «روحانی حتی اگر نخواهد هم به زور از او حمایت میکنیم»!
این شرایط به وضوح نشان میدهد که اساساً مسئله ادعای طرح شرط اصلاحطلبان با رئیسجمهور روحانی یک «لاف در غریبی» بیشتر نیست که عباس عبدی به هنگامه روشن شدن ضعفهای روحانی آنرا رواداری میکند.
از باب رندی نیز باید اشاره کرد که ناراستی آقای جهانگیری در مسئله نداشتن اختیار به قدر کافی تلخ هست که نیازی به تلختر شدن آن با تجاهلالعارف عمدی عبدی و جدا کردن حساب اصلاحطلبان از دولت با یک نمایش کمدی_درام نباشد.
گفتنیست، برخی فعالین سیاسی معتقدند شکستها و ناکارآمدیهای "دولتِ اصلاحطلبان و اعتدال" موجب شده است که برخی نزدیکان و منصوبین روحانی علیه رئیسجمهور در موضع شجاعت و جسارت قرار گیرند و با ژست مدعی بودن برای روحانی، پا در راه پروژه از پیش طراحی شده «عبور از روحانی» بگذارند.