پس انتشار گزارش و تصاویر دلخراشی از زندگی برخی محرومین و مستضعفین در گورهای پیش ساخته یکی از قبرستانهای شهرستان شهریار این قبرستان از وجود این افراد پاکسازی شد و احتمالا با تدابیر حراستی دیده شده تا مدتها نگهبانانی برای جلوگیری از بازگشت گورخوابها به این مکان در نظر گرفته شود اما آیا این اقدام را می توان ساماندهی معضل گورخوابی یا کارتن خوابی دانست!؟
جالب اینکه در طول انتشار و باز نشر اخبار و دیدگاههای مختلف در باره این واقعیت تلخ اجتماعی، برخی دیدگاهها موجب ایجاد شوک در جامعه شد که با اندکی اطلاعات تاریخی تنها نمونه های آن را می توان در بین نازی های آلمان یافت.
بطور مثال شهیندخت مولاوردی، معاون امور زنان ریاست جمهوری چندی پیش اعلام کرد که باید زنان کارتن خواب «عقیم» شوند تا از میزان هزینهها و خطرات آنها کاسته شود!
اما در جدیدترین واکنش بزرگمهر حسینپور، کاریکاتوریست جناحی در یادداشت اینستاگرامی خود نوشت: « به جای احساسات خرج کردنهایی که راه را به ناکجا میکشاند، به جای حرفهای سطحی و بدون دانش ... باید فکر بکری کرد. باید در این روزگار تلخ، سنگینی تحملناپذیر هستی را از کول و دوش بچههایی که سرگردان، ضعیف .... مریض و با کوله باری از بیماری و درد وارد این جهان میشوند برداشت. باید با توضیح ماجرا و محبت و آگاه سازی از سرنوشت بچههایشان، عقیمسازی این کارتنخوابها و آشفتگان بی جا و مکان از تولید کارتن خوابهای آینده جلوگیری کرد.»
جالب اینکه سیما حق شناس، همسر وی نیز هوادار این دیدگاه است و از آن استقبال میکند و در جایی مینویسد: «نمیشود که اینها تولید مثل کنند و بعد دولت با سرمایه مردم تولیدات اینها را سیر کند... تنها راه حل واقعی کنترل کردن جمعیت کارتن خوابها و حاشیه نشینها، عقیم کردن اجباریه و...»
متاسفانه حتی در بین دیدگاه های برخی از صاحب نظران و کاربران فضای مجازی پیشنهاد دفن گورخوابها نیز دیده می شد!
با توجه به این دیدگاهها در می یابیم که گرچه هیتلر در سال 1945 خودکشی کرد اما گویا نوه ها و نتیجه هایی از خود در ایران بجای گذشته است که دقیقا با همان توجیحات وی درصدد راه اندازی کمپ های مرگ و عقیم سازی برای مسلمانانی هستند که از قضای روزگار و بدلیل بی کفایتی بر خی مدیران اقتصادی و اجتماعی به روزگار کارتن خوابی و حالا گورخوابی گرفتار شده اند.
متاسفانه در ماجرای معرفی گورخوابهای شهرستان شهریار مشخص شد که فرماندار، شهردار و سایر مسئولان این شهرستان بطور کلی اشرافی به این ماجرا نداشتند و اگر داشتند آن را بی اهمیت می دانستند و اگر همت خبرنگاران و رسانه ها نبود پرده از این مساله برداشته نمی شد، اما بپذیریم که این بی اطلاعی مسئولین بیانگر این نکته تلخ است که نهادهای متولی هیچ برنامه ای برای حل و جلوگیری از اینگونه بحرانها نداشته اند.
جالب اینکه پس ار رسانه ای شدن این ماجرا و در راستای انکار این پدیده بلافاصله نهادهای مسئول به گورستان شتافته و گورخوابها را جمع آوری نموده و آنها را این محل متواری نمودند البته در این بین خبرهایی از ضرب و شتم گورخوابها منتشر شد که البته با تکذیب دادستان رو برو شد اما کلیپ ها و تصاویر منتشر شده از گورخواب ها روایت متفاوتی را بیان می کند.
شکی نیست که اسلام و حتی انسانیت رفع آسیب های اجتماعی را در کمک و دستگیری از محرومین و آسیب دیدگان می دانند و رویکردهایی مانند انکار و ضرب و شتم و بدتر از همه آنها پیشنهاداتی مانند عقیم سازی اجباری محرومین نشان از عدم آشنایی کامل برخی مسئولین و مجریان قانون و حتی تلختر از همه هنرمندان با اندیشه های اسلامی است.
خوشبختانه در پایان باید گفت که جامعه به این مساله حساس شده است و با توجه به دستورات صریح رهبر معظم انقلاب (حفظه الله) این امید می رود که مجلس و قوه مجریه در کنار قوه قضائیه با فاصله گرفتن از اقدامات مقطعی که می تواند هزینه سنگینی برای وجه و اعتبار نظام اسلامی ما داشته باشد، زمینه اجرای طرح های پیشگری و درمان اینگونه از معظلات اجتماعی را با کمک مردم و خیرین فراهم نمایند.
- یادداشتی از: صادق صفا دوست - پژوهشگر حوزه علوم اجتماعی