هوا آنقدر گرم و کلافه کننده شده که اغلب اسم شهرمان را میشود جزو فهرست گرمترین شهرهای کشور دید. ریزگردها هم از ابتدای شروع فصل گرم در اغلب روزهایمان جا خوش کردهاند. مزه خاک برایمان طعمی کاملا آشنا ست و از هر 10 نفر یک نفر به خاطر هوای آلوده این روزها پایش به مطب دکتر و درمانگاه باز شده. دانشگاه علوم پزشکی میگوید بیمارستان کودکان حضرت معصومه(س) در روزهای آلوده 20 درصد بیشتر پذیرش دارد و داروخانهها پر است از صف برای دریافت داروهای ضد حساست و شستوشوی مجاری....
در همین روزها وقتی حسرت زمانی را میخوری که قم یک باغ شهر بود و هوایش به مراتب لطیفتر و خنکتر از حالا، خبر میرسد که در ادامه تخریب 12 هزار هکتار باغ در 40 سال اخیر، یک باغ دیگر در هسته مرکزی شهر تغییر کاربری گرفت.
شنیدن این قبیل خبرها در گذشته شاید برایمان عادت بود و چندان به آن حساسیتی نداشتیم اما امروز با آشکار شدن نتایج تخریب باغات قم و با تغییر اقلیمی که نیاز به درخت به عنوان ریه شهر را هر روز قوت میدهد، این قبیل غفلتها هم دردناکتر است و هم نابخشودنیتر.
کمیسیون ماده پنج استانداری قم با دادن مجوز تغییر کاربری به این باغ بار دیگر نشان داد در این شهر حتی در شرایط بحرانی هم محیط زیست اولویت آخر است و ملاحظات دیگر ارجحتر. نهادی که تغییر کاربری این باغ را گرفته یک نهاد حوزوی است و قرار است این پلاک در خیابان معلم تبدیل به ساختمانی برای این مرکز شود.
این مجوز در حالی صادر شده که چندی پیش شورای شهر قم تهاتر این باغ را با زمینی در بلوار پیامبر اعظم(ص) تصویب کرده بود تا این مرکز در آن بلوار که در آینده قرار است معنویترین مسیر قم باشد، ساخته شود. ویژگی خاص حدفاصل حرم تا جمکران بودن و آینده پر رونق بلوار پیامبر اعظم و دسترسیهای بسیار خوب آن آن هم نتوانست نهاد مربوط را مجاب کند که از تبدیل یک باغ به ساختمان صرف نظر کند.
در این میان آنچه از همه بیشتر موجب آزار افکار عمومی میشود، عدم نقش آفرینی درست نهادهای مسئول از جمله کمیسیون ماده پنج استانداری، شهرداری و شورای شهر است. همه میدانند در قم اشخاص و جریانهای ذی نفوذ کم نیستند. هر کدام ممکن است درخواستهایی از نهادهای حاکمیتی داشته باشند که به صرفه و صلاح شهر نباشد. این افراد بسیاری اوقات اگر تبعات منفی اقدامات خود را بدانند، برای توسعه فضای فیزیکی خود رضایت به نابودی ریههای شهر نمیدهند اما مدیریت شهری و مدیریت استان نقش خود را در آگاهسازی اهمیت مسائل اینچنینی در شهر به خوبی انجام نمیدهند. در نتیجه باغات شهر قم به مراکزی تبدیل میشود که میتوانستند در فضاهای دیگر هم گسترش پیدا کنند و فعالیت خود را حتی مؤثرتر پی بگیرند.
غمانگیزترین نکته اینجاست که از نهادهای فرهنگی در قم انتظار داریم تا الگوی همه مردم باشند. اینکه یک باغ را خریداری کنیم و رسیدگی نکنیم تا خشک شود و بگردیم در مصوبات کمیسیون ماده پنج حفرهای پیدا کنیم، برای تبدیل زمین آن به ساختمان، نمیتواند رفتار الگوساز محسوب شود. وقتی چنین رفتاری در قبال سرمایههای زیستمحیطی شهر داریم، چطور میتوانیم از مردم توقع حمایت از طبیعت و حقوق یکدیگر را داشته باشیم؟ آیا سخنان مقام معظم رهبری در عدم قطع درختان حتی برای ساخت حوزه علمیه به گوش ما نرسیده که اینچنین مخالف نص صریح این سخنان رفتار میکنیم؟
از طرفی رفتار کمیسیون ماده پنج استانداری بسیار قابل تامل است. وضعیتی که این روزها این کمیسیون در دادن تراکم و تغییر کاربری در شهر ایجاد کرده، جز تضییع حقوق آیندگان نمیتواند نامی داشته باشد. به نظر میرسد زمان آن رسیده تا این کمیسیون دربهای خود را به روی خبرنگاران باز کرده و خود را در اتاق شیشهای قرار دهد تا مشخص شود چه کسانی بر مصوبات این کمیسیون اثرگذار هستند و به چه بهانههایی آینده شهر به تاراج میرود.