ممنوع‌از‌کار (ممنوع‌الکار) کردن آدم‌ها، دایره صداوسیما را تنگ‌تر و تنگ‌تر کرده است. ما هر روز می‌بینم که هنرمندان بیشتری از صداوسیما به ویژه تلویزیون فاصله می‌گیرند.
کد خبر: ۸۵۹۶۹۵
تاریخ انتشار: ۱۹ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۰:۳۰ 08 June 2020

محمدرضا حیاتی را می‌شود مرد اخبار ایران نامید. کسی که سال‌هاست ساعت 9 شب خیلی از ایرانی‌ها را به خود اختصاص داده است به ویژه آنهایی که روی خبر ساعت 21 شبکه یک، تعصب دارند و به هر شکل ممکن حتی اگر جایی میهمان باشند باید آن را ببیند.

این مرد اخبار حالا به خاطر یک اظهار نظر ممنوع از کار و اصطلاحا ممنوع‌الکار شده است. دلیل این ممنوع-کاری هم گویا تعریف از ابراهیم حامدی (ابی) و فردین بوده است. خودش ماجرا را اینگونه روایت می‌کند: «تماس گرفتند گفتند فعلا نیایید.‌من هم گفتم چشم. عرض کردم من که بازنشسته شدم و همان موقع هم قبل از دستور شما تقاضا کردم اگر امکان دارد دیگر نباشم. بالاخره ممکن است شخص آقای علی عسگری، مدیر خبر ، معاون سیاسی و دیگر دوستان از حرف من نارحت شده باشند ولی هر حرفی زدم فقط از روی صداقت و حرف دلم و مردم بوده است.»

«ممنوع از کار» می‌کنی که کجا را بگیری؟

 

ممنوع‌الکاری در صداوسیما درست مثل خودکار گذاشتن معلم‌ها بین انگشت‌های دانش آموزان است. آنها خودکار می‌گذاشتند تا دانش آموز خاطی درس عبرتی باشد برای دیگران و صداوسیما ممنوع‌الکار می‌کند تا حساب کار دست بقیه مجری‌ها، بازیگران و اخبارگویان بیاید.

پیام واضح است ما حتی با حیاتی اتو کشیده هم شوخی نداریم چه برسد به شما که گاهی شلوار پاره هم می‌پوشید. هم آن معلم‌ها فکر می‌کردند تنبیه‌شان به نفع دانش آموزان است و هم این مدیران صداوسیما؛ که تاریخ نشان داده است هر دو اشتباه می‌کنند.

نباید فراموش کرد که حیاتی از دسته افرادی است که تحلیل سیاسی ندارد و به خاطر همین نبود تحلیل، مورد توجه مدیران تلویزیون برای خواندن اخبار شد و گرنه او هم مانند برخی از گویندگان قدیمی خبر حاضر به همکاری با صداوسیما نمی‌شد.

واقعا این همه «ممنوع - کار» کردن افراد در صداوسیما، چه دستاوردی برای تلویزیون داشته است؟ دیگر کسی کاری، حرفی و نظری مغایر با منویات مدیران صداوسیما نکرده، نزده و نداده است؟ آیا دیگر همه دست به سینه ایستادند و چشم از دهان‌شان نیفتاد.

اتفاقا این ممنوع‌الکار کردن آدم‌ها، دایره صداوسیما را تنگ‌تر و تنگ‌تر کرد. ما هر روز می‌بینم که هنرمندان بیشتری از صداوسیما به ویژه تلویزیون فاصله می‌گیرند. گزارشگران و مجری‌ها بیشتری سودای شبکه‌های آن‌ور آبی را می‌کنند.

می‌بینیم که مدیران تلویزیون با دست خودشان تابلوی ماهواره نگاه کن را به مردم نشان می‌دهند. واقعا چرا تلویزیون دیگر مثل دهه هشتاد و حتی هفتاد برای مردم جذاب نیست؟ چرا چهره‌هایی که مردم آنها را دوست دارند دیگر حاضر نیستند وارد قالب تلویزیون شوند؟

واقعا اگر نبود خلاقیت‌های فردی و کپی‌کاری‌های غربی، صداوسیما چه حرفی برای گفتن داشت؟ چرا دیگر تلویزیون نمی‌تواند سریال‌ها خیابان خلوت کُن بسازد؟ چرا دیگر حتی نمی‌تواند سریال مناسبتی خوب بسازد؟ ماه رمضانی که گذشت را ببینید تا متوجه عمق فاجعه شوید.

به نظر می‌رسد صداوسیما فقط به دنبال زدن حرف جریانی خاص در کشور و جلب نظر آنهاست و اینکه باقی مردم چه می‌گویند و چه فکر می‌کنند برای‌شان مهم نیست. ممنوع می‌کنند، سانسور می‌کنند، مجری حذف می‌کنند تا بشود آنچه آنها می‌خواهند.

همین می‌شود که سریال‌های ترکی، سکه رایج کشور می‌شود و  شبکه‌های ماهواره‌ای با نصف امکانات صداوسیما به راحتی گوی رقابت را می‌ربایند. آنها هر روز فکر می‌کنند چگونه مخاطب جذب کنیم و مدیران صداوسیما هر روز منتظر هستند ببیند چه کسی را ممنوع‌الکار، ممنوع‌التصویر، ممنوع‌الصدا و ... کنند./ح

 

عصر ایران

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار