این قانون مکتوب ماست. دردآور است و ترسناک اما حقیقت دارد.
پدری که دخترش را بکشد به دیه و زندان از جنبه عمومی جرم محکوم میشود.
اینکه مجازات فعل قربانی چه بوده باشد مجازات قاتل را تغییر میدهد.
ما نمیتوانیم حقیقت را پنهان کنیم این در قانون جزائی مصوب ما هست.
پدر به قتل فرزند قصاص نمیشود.
در شهری که پدر داس نفرت بر نهال زندگی دخترکش میبرد...
شالی هم بکاری...
خوشههای کینه رشد خواهد کرد...
در سرزمین من دختران را زنده به گور نمیکردند اما
چه شد که پدر عشق را در پستوی خانه سلاخی میکند؟
اینجا نقطه تلاقی
حجم درد با سقوط اخلاقی یک قبیله باستانی ست...
من در شالیزاری که دست مهربان پدر گلوی قناری عشق را میبرد...
بد جور نفسم میگیرد...
میدانید
راست میگفت
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد...
گلویت را میبرند...
مبادا که گفته باشی دوستت دارم...
سرزمین غریبیست
نازنین...
انتهای پیام/*