تاکید بر اهمیت کار پزشکان از فرط بدیهی بودن کار بیهودهای است و دمی با غم بیماری به سر بردن اهمیت این حرفه را به اندازهی کافی روشنکرده است. تقریبا هیچ انسانی یافت نمیشود که در حیات خویش به ناز طبیبان نیازمند نشده و خاطراتی تلخ یا شیرین از این ایام نیازمندی نیندوخته باشد. نیاز بیمار و ناز طبیبان حکایتی است که اگرچه امروزی نیست اما امروزه در اخلاق پزشکی موضوعی درخور توجه است. در جامعهی طبقاتی اگر اخم و تخم پزشکان با بیماران امری فیالجمله مرسوم و پذیرفتنی بود، در دنیای معاصر امری به شدت مذموم و ناپذیرفتنی است. بیمار در جهان امروز از حقوقی برخوردار است که دیگر آن مناسبات سابق را برنمیتابد. متاسفانه رسوبات رفتار از بالا به پایین در شکلهای متفاوتی از برخورد در جامعه ما همچنان ساری و جاری است و یکی از ناگوارترین آنها در مطبهای پزشکان و محیطهای بیمارستانی به وقوع میپیوندد. به احتمال این رفتار غیراخلاقی از پزشکان به سایر بخشهای درگیر درمان هم نفوذ کرده و جامعه پرستاران و کادر انتظامی و خدماتی بیمارستانها را هم آلوده کرده است. پزشکی که با دیدهی تحقیر و حتا ترحم به بیماران خود نظر میکند، با هر انسان دیگری که از نیاز دیگران سوءاستفاده میکند، تفاوتی ندارد و به گمانم اکثر ما در مراجعات پزشکی خود با چنین پزشکان بداخلاق و پرنخوت و تکبری روبهرو شدهایم.
جهانیان ابنسینا را با شأن فلسفیاش در کتاب شفا میشناسد و اگر ما زادروز او را به عنوان روز پزشک برگزیدهایم، سوءتفاهم مبارکی است. بد نیست به فلسفهی درمان و اخلاق پزشکی هم نظری بیفکنیم. هر گونه نگاهی تحقیرآمیز و از بالا به پایین به عنوان امری در کار درمان اختلال ایجاد میکند، امری محکوم و ممنوع است و به نظر میرسد گنجاندن واحدهایی در دوران آموزشی پزشکان که اصول برخورد با بیمار را به دانشجویان رشتههای پزشکی و پرستاری آموزش دهد، ضرورتی روزافزون دارد.
اگر ناز طبیبان در عصر حافظ رویهای معمول بوده است، ضرورتی ندارد که ما همچنان ناچار از تحمل آن باشیم. بماند که همان حافظ دردمند هم از طبیبان مدعی و احتمالا متبختر و اخموی عصر خویش، رویگردان بوده و ترجیح میداده دردش را از ایشان پنهان کند، و از خزانهی غیبش طلب درمان میکرده است.
انتهای پیام/*