کد خبر: ۶۲۷۲۴۴
تاریخ انتشار: ۱۵ تير ۱۳۹۷ - ۱۲:۴۸ 06 July 2018

او در سر خود هوای بردن دارد
صد ملک درون کیش و جردن دارد

با مشغله های این چنینی! یارب
کی وقت برای جان سپردن دارد !

سوژه

هفته گذشت و سوژه ای جور نشد
با خواهش و التماس و با زور نشد

خوشبخت کسی که وقت زاییدن شعر
محتاج فشارِ جور و واجور نشد!

 

مشغله ی کاری!
او در سر خود هوای بردن دارد
صد ملک درون کیش و جردن دارد

با مشغله های این چنینی! یارب
کی وقت برای جان سپردن دارد !

 

غیبت...
دیریست که از زندگی ام بیزارم
این جمعه بیا که دپرس و بیمارم

این شعر برای غیبت کبری نیست
از دوری عشق خود، چنین تب دارم!

 

هلو!
این کنگره ی شعر عجب عالی بود
نه ! جای زد و بند و نه دلالی بود

یکریز برای منتخب دست زدیم
هرچند همان هلوی هر سالی بود!

کنگره
در کنگره دنبال دلم می گردم
این جا پی حل مشکلم می گردم

از وزن و ردیف و قافیه بیزارم
دنبال عروس خوشگلم می گردم!

 

تاثیر کنگره!
او سکه کنار لوح تقدیر گذاشت
در نقد همه، کلاس تفسیر گذاشت

من بودم و هنگامه و الناز، لذا
این کنگره روی ما که تاثیر گذاشت!

 

زلزله
از زلزله بد جور به خود لرزیدم
یک دور تمام دور خود چرخیدم

با لرزش پا و دست و جاهای دگر
هنگام نماز بندری رقصیدم!

 

بدهید
یا پاسخِ این حرف حسابم بدهید
یا مثل گذشته قرص خوابم بدهید
 
ماشین و زمین و غیره...ارزانی تان
من منتظرم بُنِ کتابم بدهید

 

رییس جمهوریات!
یا غرق میانِ هاله ی نورم کن
یا بر سرِ دار مثل منصورم کن

من عاجز و درمانده و بی کار و کس ام
آقا تو بیا رییس جمهورم کن!!

 

شاعر بی کله
از جنس بشر خدا جدا کرد مرا
آن گاه به حال خود رها کرد مرا

فهمید که من شاعرم و بی کله
در بدو ورود کله پا کرد مرا!

 

قند مکرر
مثل غزلی که تازه از بر شده ای
تکرار که نه، قند مکرر شده ای

هم گرمی و هم جاذبه ات بسیار است
امسال شبیه لیگ برتر شده ای!

ندای هرمزگان

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار