کد خبر: ۳۳۶۴۶۵
تاریخ انتشار: ۰۹ آذر ۱۳۹۵ - ۲۱:۴۳ 29 November 2016
اصل نزاع و همکاری، که پایه نظام بین الملل است، در روابط دو قدرت اول اقتصادی (چین با برخورداری از تولید ناخالص داخلی 20 تریلیون دلار و آمریکا با تولید ناخالص داخلی 18 تریلیون دلار با معیار قدرت خرید) کاملا نمود داشته است. امریکایی که در رسیدن چین به قله امروزی نقش تعیین کننده ای داشته و چینی که معتقد است، این آمریکاست که می تواند او را به آرزوی تبدیل به قدرت بزرگ همپای آمریکا در نیم قرن آینده برساند، روابطی بر اساس تعامل را در چهار دهه گذشته شکل داده اند.
 
با انتخاب دونالد ترامپ به عنوان چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا، فرصتی جدید پیش آمده که این تعامل تقویت شود، زیرا آمریکا در حداقل یک سال اول ریاست جمهوری وی، درون نگر بوده و مثل پیشینیان خود، باراک اوباما بر سیاست های تحریک آمیز علیه چین اصرار نخواهد داشت. به احتمال زیاد، فضای حاکم بر مناسبات دو کشور بر پایه مراودات تجاری و اقتصادی خواهد بود و چین به واسطه نیاز مبرم به حفظ و گسترش روابط با آمریکا ـ که آن را کلید کلیدها می داند ـ تلاش خواهد کرد، بازیگر مسئول تری در نظام بین الملل باشد. تأکید چین بر حکومت جهانی و ایفای نقش شفاف تر چین در این مرحله با قدرت یابی هر چه بیشتر چین پر رنگتر می شود.

پیام شی جین پینگ به دونالد ترامپ، گویای تعامل چین با جهان و به ویژه آمریکاست؛ دو قدرت بزرگ اقتصادی جهان در پیشبرد توسعه و شکوفایی جهانی مسئولیتی مشترک دارند. 
دونالد ترامپ در اولین سخنرانی خود اعلام داشت، همزمان با اینکه ما همیشه منافع آمریکا را در اولویت قرار خواهیم داد، با دیگران منصفانه رفتار خواهیم کرد. 

ترامپ با مجموعه بزرگی از معضلات داخلی که قول رسیدگی به آنها را داده، روبه روست، زیرا باعث خواهد شد، چین مثل دوران اوباما و تأکید هیلاری کلینتون در اولویت نباشد و یک به اصطلاح فرصت تنفس برای چین ایجاد شود.

چین در دوره پیش روی، با شخصیتی شبیه هیلاری کلینتون، که خواهان ایستادگی در مقابل چین بود، روبه رو نخواهد بود؛ برعکس با فردی روبه روست که اهل بده، بستان است و به احتمال قوی در اولین دیدار با رهبر چین به تعامل بیشتری ـ نسبت به رقیب خود اگر به قدرت می رسید ـ دست پیدا خواهد کرد و در عمل دست چین را برای جذب کشورهایی نظیر ویتنام، میانمار، فیلیپین ـ که نگران رقابت در آسیا ـ پاسفیک هستند، با قول و وعده های نقدی و آماده ـ باز خواهد گذاشت و به قدرت در حال تثبیت امپراتوری میانه در آن منطقه حیاتی که سالانه 6/5 تریلیون کالا از آن تردد می شود، جان تازه ای خواهد بخشید. 

کشورهای مذکور در دوره نه چندان دور به سمت چین چرخش خواهند کرد و کشوری را که به قول خود در کمک به توسعه این کشورها عمل می کند، شریک واقعی خواهند دانست تا با کشوری مثل آمریکا که با وزش انتخاباتی در حمایت های خود تعلل می کند و اراده لازم را از خود در این راستا ندارد و یا حداقل در اعمال آن استوار نیست.

تنیدگی مناسبات بیجینک و واشنگتن و البته قدرت اقتصادی چین، به ترامپ این اجازه را نمی دهد که بتواند و یا بهتر بگوییم بخواهد به قول خود جلوی تجاوز آشکار تجاری آمریکا از سوی چین را بگیرد. شعارهای چهل و پنجمین ریاست جمهور آمریکا در مبارزات ریاست جمهوری ـ که نشان از درک نادرست از چین دارد و از نداشتن تیم قوی چین در دستگاه رهبری خود رنج خواهد برد ـ در مقایسه با تیم زبده چین در دوران اوباما و کلینتون و... عملا تو خالی از آب درآمده و یا به یأس مبدل خواهد شد. 

در این باره باید گفت، هر گونه سیاست ماجراجویانه واشنگتن در قبال چین عواقب خطرناکی خواهد داشت. ترامپ تهدید کرده، برای جلوگیری از سیاست های مخرب تجاری چین به سازمان تجارت جهانی شکایت خواهد کرد و به تحمیل نرخ تعرفه 45 درصد بر واردات چینی برای تکمین این کشور به عدم سوءاستفاده از بهره برداری از پایین نگه داشتن ارزش یوان (واحد پول چین) خواهد پرداخت. این اقدام باعث گران شدن صادرات چین به آمریکا (بزرگترین بازار چین) و وارد کردن ضربه جدی به رشد اقتصادی چین خواهد شد. 

جنگ تجاری بین دو ابرقدرت اول اقتصادی، جهان را به چالش خواهد کشید و همه در این جنگ با حاصل صفر بازنده خواهند بود. کارخانجات عظیم هواپیماسازی آمریکا مثل بویینگ در چین مستقر هستند و تعداد قابل ملاحظه ای هواپیما به این کشور می فروشند. 
همچنین شرکت های بزرگ الکترونیکی آمریکا شبیه اپل برای ادامه حیات تجاری خود به فلزات گرانبها که در چین یافت می شوند (کالای اساسی در تولید آی فون) وابسته هستند. این شرکت ها صرفا افراد بومی را در استخدام ندارند، بلکه برای تعداد بیشماری از آمریکایی ها نیز اشتغال ایجاد کرده اند. برآورد شده که جنگ تجاری با چین و احداث دیوار بین آمریکا و مکزیک، حداقل چهار میلیون را بیکار خواهد کرد و ایالات متحده را در رکود بی سابقه ای خواهد برد.
 
شی جین پینگ در پیام تبریک به دونالد ترامپ، میل چین برای همکاری مشترک برای ارتقای روابط دو کشور با آغاز راهی جدید در راستای تقویت پیوندهای موجود و ایجاد فضایی نو در مناسبات فی مابین را اعلام داشت. در اینجا باید تأکید شود که چین هم اکنون در جایگاهی قدرتمند قرار گرفته که حضورش برای حفظ نظام بین الملل حیاتی است، به گونه ای که بدون ورود مستقیم چین در مسائل جهان، تعاملات دچار وقفه می شوند. 

در پایان باید گفت، ثبات اقتصادی چین به ستون اصلی ثبات جهانی مبدل شده، که هر گونه تزلزل در آن، جهان را دگرگون خواهد کرد. ترکیب اوضاع و احوال چالش های موجود در آمریکا، که عمدتا اقتصادی هستند، گرایش دولت آینده آمریکا به درون، دوری جستن آمریکا از منازعات بین المللی حداقل در کوتاه مدت (در خصوص چین، عقب نشستن آمریکا از موضع مقابله با چین در آسیا ـ پاسفیک: دریای جنوب چین) جایگاه بی سابقه چین در نظام بین الملل، اراده چین در حفظ و گسترش روابط کلیدی با آمریکا در آینده قابل پیش بینی، برخورد متفاوت آمریکا با چین و اولویت دادن به روابط متکی بر داد و ستد تاجر مآبانه، پذیرش نیاز روزافزون دو کشور آمریکا و چین، تأکید بر تعامل و همزیستی با یکدیگر، فاصله گرفتن از سیاست های جاری آمریکا در منطقه آسیا ـ پاسفیک و... پیروزی دونالد ترامپ و این به اصطلاح بحران را به فرصتی نو برای چین، استاد بهره گرفتن از موقعیت ها مبدل خواهد ساخت.
منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار