یادداشت-آنچه میخوانید نه تعریف، نه تمجید و نه خودشیرینی است برای گرفتن امتیازی و خدا روشکر در زمانی مجبور به گفتن این وقایع هستم که مدیر مربوطه ظاهرن عزل شده است.
در روزهای اخیر خبر عزل مدیر بهزیستی در خروجی یک سایت محلی از استان منتشر گردید که حقیقتا از شنیدن آن ناراحت شدم.
ناراحت نه برای شخص جناب آقای زکی نژاد بلکه برای جامعه ی هدف بهزیستی چراکه مدیریت و عناوین شغلی موقتی است و قطع به یقین هیچ مدیری مادام العمر تا کنون نداشتیم که اگر مدیریت اینچنین بود به ایشان نمیرسید.
من آنچه می نویسم نه شنیدیم و نه نقل قول است از جانب دیگران و بلکه در مراجعاتی که به اداره بهزیستی داشتم به بزرگ منشی و مردی و مردانگی، دلسوزی و تعهد به جامعه ی هدف یک مدیر پی بردم .
ماه گذشته بود یک بیمار زمینگیر با من تماس گرفت و از من خواست تا به منزل ایشان بروم و وضعیت شان را ببینم .
خانه ای که در گرمای ۴۰ درجه ی این روزها و بلکه بالاتر تابستان امسال فاقد هرگونه وسایل سرد کننده بود.
گرما آنچنان بر تن بیمار این همشهری تابیده بود که او زخم بستر گرفته بود و برای رضای خدا مجبور شدیم تا در فضای مجازی دنبال کولر آبی برای این خانواده باشیم.
به دنبال رو زنی از خیرین همان دقایق نخست به مدیر بهزیستی نیز پیام داده بودیم که ایشان ضمن تشکر از دغدغه ی مردم در راستای رفع مشکلی از مشکلات یک انسان نیازمند وقتی اداره اش فاقد وسایل اهدایی خیرین و تخصیصی سازمانش بود بزرگی کرد و گفت بیاید خانه ما در شهر سوق و کولر خودم را ببرید برای این خانواده..؟ این اولین جرم آقای زکی نژاد در لنده بود..!
کودک خردسال به نام آ-ق بیماری مادر زادی......دارد .
سه سال پیش من نویسنده به اداره بهزیستی مراجعه کردم تا در راستای کمک به خانواده ایشان، بلکه او مستمری بگیر بهزیستی شود که اما با اینکه در پیگیری های همزمان با بنیاد علوی و ارجای ایشان به بهزیستی لنده، هرگز قبول نکردند که یک کودک که حق طبیعی و قانونی او بود مستمری بگیر شود و بنابه هر دلیل حاضر به کمک به این کودک نشدند با اولین مراجعه در یک ماه پیش به بهزیستی، جناب آقای زکی نژاد همین مدیر بده ی این روزها خودش پیگیر پرونده ی این کودک شد تا این دومین جرم آقای زکی نژاد در لنده باشد.
زکی نژاد یک جرم دیگر نیز دارد و آن تلاش برای ساخت مسکن برای خانواده ای است که ۳ معلول دارد.
خانواده ای که اگر بیاد داشته باشید وضعیت آنان در فضای رسانه نیز منتشر شد، اگر چه شاید تعصب کورکورانه ما در دفاع از همدیگر، بنابه قرابت های نسبی و سببی که با برخی از مدیران داریم و اجازه زدن حرف حق را از ما میگیرد ولی خوب است بدانید یک خانواده سه معلولی سالها پیش میبایست خانه دار می شدند اگر مجموعه ی بهزیستی میخواستند حتی می توانستند از این همه زمین اداری صد متری هم به خانواده ای بدهند تا یک مادر معلول و دو بچه ی بدتر از خودش صاحب سرپناه می شدند.
پیگیر وضعیت این خانواده نیز پیش ایشان شدیم و اینکه هر انسانی تعجب میکند که مگر امکان دارد خانواده ای ۳ معلول داشته باشد و بهزیستی اقدام به ساخت مسکن برای ایشان نکرده باشد در اولین مراجعه، مدیر بده ی این روزها باز استقبال گرم از این پیگیری کرد و خود مسئول پیگیری مستقیم این خانواده شد تا سومین جرم ایشان در لنده رقم بخورد.
به هر حال امروز یا فردا آقای زکی نژاد قصه ی این روزهای ما باید از این شهر برود و اگر چه برای هر انسان این مهم است که خدا از اعمال نیک او باخبر است ولذا من شک ندارم یک انسان به معنای واقعی را از دست خواهیم داد.